loader-img
loader-img-2

جنگ آخر زمان نوشته ماریو بارگاس یوسا انتشارات آگاه

5 / -
like like
like like

معرّفی کتاب جنگ آخر الزمان:

- سال انتشار کتاب جنگ آخر الزمان:

جنگ آخر زمان (به اسپانیایی La guerra del fin del mundo) که در سال 1981 منتشر شد، ششمین رمان نویسنده پرویی و برنده جایزه نوبل ادبیات 2010 ماریو بارگاس یوسا است که به عنوان یکی از آثار بزرگ او شناخته می شود.

 

خلاصه‌ای از داستان جنگ آخر الزمان:

جنگ پایان جهان به معنای واقعی کلمه جنگ کانودوس را بازسازی می کند، یک رویداد تاریخی که در سال 1897 رخ داد و در آن بیش از 10000 سرباز به سمت شمال شرق برزیل بسیج شدند. داستان در شمال شرقی برزیل، که گرفتار خشکسالی و طاعون شده، جایی که زمین داران به طور سنتی قدرت را در دست دارند، در روایتی آخرالزمانی، با نزدیک شدن به پایان قرن و پایان احتمالی جهان، می گذرد.

رمان روایت این درگیری را از آغاز تا پایان دراماتیک آن توسعه می دهد. موضوع اصلی رویارویی بین یاگونچوها یا دهقانان به رهبری مرشد آنتونیو کنسلهیرو در نوعی جنگ صلیبی برای احیای اصول بوم ژسوس و ارتشی است که نماینده قدرت و منافع خاص جمهوری تازه ایجاد شده در برزیل است. این ارتش هنوز در تضاد با منافع سلطنتی است که ظاهراً توسط بریتانیا حمایت می شود.
رمان از چهار بخش تشکیل شده است که مربوط به چهار لشکرکشی ارتش علیه کانودوس، شهر مرکزی شورش پیروان مرشد ، در جنگ موسوم به کانودوس است که هر یک از این لشکرکشی ها با تعداد بیشتری نیرو و قدرت آتش برتر همراه است. شرح دقیق لشکرکشی ها و محاصره کانودوس هنر روایی و دانش نظامی ماریو بارگاس یوسا را ​​نشان می دهد.

 

بخش‌هایی از کتاب:

انقلاب جامعه را از شر مفاسدش خلاص می‌کند و علم فرد را از مفاسدش.

آن‌قدر روز و شب در هزارتوی خیابان‌های سالوادور پرسه زده بود که هرکس می‌دیدش او را آدمی دلباخته این شهر به حساب می‌آورد. اما چیزی که گالیلئوگال به آن توجه داشت زیبایی‌های باهیا نبود، آن منظره‌ای بود که دیدنش همواره او را به عصیان می‌کشید: بی‌عدالتی.

بردگی اخلاقی و جسمی زنان به حد افراط کشیده است، چون این‌ها تحت ستم مالک، پدر، برادر و شوهر هستند. این طرف‌ها مالک برای زیردستانش همسر انتخاب می‌کند و زن جماعت درست توی خیابان زیر شلاق پدران حیوان‌صفت و شوهران مست‌شان می‌افتند و مردمی هم که شاهد این صحنه‌ها هستند در کمال بی‌اعتنایی تماشا می‌کنند. این خوراکی برای تفکر است. رفقا ما باید کاری کنیم که انقلاب نه‌تنها به استثمار انسان از انسان، که به استثمار زن به‌دست مردم هم پایان بدهد و در کنار برابری طبقات برابری جنسی را هم برقرار کند.
آدم جنایتکار نمونه‌ای از توش و توان زیادی است که به راه نادرست افتاده. جنگ این توش و توان را به مجرای درست می‌اندازد. این‌ها می‌دانند چرا می‌جنگند، و این باعث می‌شود شجاع باشند، حتی گاهی اوقات مثل قهرمان‌ها می‌شوند.

تنها دلخوشی‌ام این است که همین روزها می‌میرم و این‌قدر نمی‌مانم که شاهد خرابی این مملکت باشم.

این کلمه وطن یک روزی از بین می‌رود. آن‌وقت مردم به پشت سرشان، به ما نگاه می‌کنند که خودمان را توی مرزها حبس کرده بودیم و سر چند تا خط روی نقشه همدیگر را می‌کشتیم، بعد می‌گویند: این‌ها عجب احمق‌هایی بوده‌اند.

نفرت، مثل هوس، عقل را از کار می‌اندازد و آدم را بدل به موجودی سراپا غریزه می‌کند.

تصور مرگ یک نفر آسانترست تا مرگ صد نفر، یا هزار نفر. مصیبت وقتی تکثیر بشود انتزاعی می‌شود. آدم از چیزهای انتزاعی کمتر ناراحت می‌شود.

در رویارویی با مرگ چیزی که خودش را نشان می‌دهد، والاترین احساس‌ها نیست، بلکه پست‌ترین و زشت‌ترین غریزه‌ها و پول‌دوستی و زیاده‌طلبی است.

 

معرّفی ماریو بارگاس یوسا:

- ماریو بارگاس یوسا در یک نگاه

خورخه ماریو پدرو بارگاس یوسا (آرکیپا، 28 مارس 1936)، معروف به ماریو بارگاس یوسا، نویسنده پرویی است که از سال 1993 ملیت اسپانیایی نیز داشته است. یوسا یکی از مهمترین رمان‌نویسان و مقاله‌نویسان معاصر به حساب می‌آید، آثار او جوایز متعددی را به دست آورده‌اند اما...

معرّفی ماریو بارگاس یوسا و مشاهده‌ی تمام کتاب‌ها

 

یوسا در مورد کتاب جنگ آخرزمان چه می‌گوید:

ماریو بارگاس یوسا از این کتاب خود به عنوان بلندپروازنه‌ترین کتاب خود نام می‌برد و می‌گوید «اگر قرار بود از میان رمان‌هایی که تاکنون منتشر کرده‌ام یکی را انتخاب کنم، این رمان احتمالا جنگ آخر زمان می‌بود.» و دلیل خود را اینطور بیان می‌کند:
«این اولین رمان من است که مکانش در کشور خودم پرو، نیست، بلکه در کشوری دیگر، یعنی برزیل، روی می‌دهد. دیگر اینکه این رمان در عین حال اولین کتابی است که رویدادهایش معاصر با دوره زندگی من نیست، بلکه کتابی است که به قرن نوزدهم مربوط می‌شود.»

 

یوسا در رابطه با شخصیت مرشد در کتاب جنگ آخر زمان می‌گوید:

پرداختن به این شخصیت مشکل بخصوصی بود. نمی‌خواستم راوی به درون وجود او راه بیابد، چون می‌ترسیدم همه جنبه‌های اساطیری این آدم یکباره فرو بریزد. او فقط دورادور توصیف می‌شود، از فاصله‌ای که زاییده احترام و ترس و این قبیل احساس‌هاست. بنابراین خیلی احتیاط می‌کردم تا گرفتار طنز و طیبتی نشوم که مرشد را از هاله تقدس محروم می‌کرد.

 

شخصیت‌های اصلی رمان جنگ آخر زمان:

آنتونیو کنسلهایرو: واعظ برزیلی که در ابتدای رمان دیده می‌شود که شهر به شهر موعظه می‌کند و با گذشت زمان در میان ساکنان سرتائو محبوبیت بیشتری پیدا می‌کند و پیروانی پیدا می‌کند. او در نهایت شهری را تشکیل می دهد که به سرعت رشد می کند، اما با امتناع از پرداخت مالیات، با این استدلال که جمهوری برخلاف مسیح است، منجر به درگیری بین پلیس و شهر می شود که منجر به جنگ می شود.
خجسته کوچولو (آنتونیو): پسری که از سنین پایین احساس ارادت شدیدی داشت که باعث می‌شد او بخواهد کشیش شود.
شیر ناتوبا (فلیسیو)، کاتب: مردی بدشکل که با اندام های ضعیف و سر غول پیکر به دنیا آمد، علیرغم آنچه همسایگانش اظهار نظر کردند، سال‌ها زنده بود و از هوش بالایی برخوردار بود. او در سنین پایین خواندن و نوشتن را یاد گرفت و در جوانی عاشق دختر قلع‌ساز شد .
ژوآ آباده (خوائو ساتان): کانگاسیرو سابق طبقه متوسط ​​که عموهایش به دست جرالدو ماسدو، که زندگی خود را وقف "پاکسازی سرتون" کرد، کشته شدند. ژوائو با نفرین به همسایگانش و قسم خوردن به گرفتن انتقام مرگ عموهایش از شهر می‌گریزد، در صحرا توسط کانگاسیروها بزرگ می‌شود و با بزرگتر شدن شرارت به اوج می‌رسد.
کوتوله: یک کوتوله سیرک که زن ریشو و احمق را در سفر برای ملاقات با گالیله گال و ژورما همراهی می‌کرد.
بارون د کانابراوا، مالک زمین: مالک مهم در باهیا و یکی از معتبرترین سیاستمداران در همان ایالت، او در حوادث بی طرف ماند تا اینکه متوجه شد اپامینونداس گونسالوس در حال توطئه برای متهم کردن او به همکاری با ملکه ویکتوریا و پایان دادن به جمهوری است.
گالیلئوگال: آنارشیست اسکاتلندی که علاوه بر فرنولوژیست بودن، معتقد بود که کانودوس آرمان های او را مجسم می کند.
آلخاندرینا کوریا: همسر و مادر چندین فرزند پدر جواکیم، که بعداً به عضویت گروه کر مقدس درآمد.
استلا: بارونس، همسر بارون کانابراوا
سباستیانا: خدمتکار استلا
پدر خواکیم (کشیش محله کامبه): که تحت تاثیر مرشد، اصلاحات و کمک به کانودوس در قاچاق لوازم، توسط ارتش موریرا سزار دستگیر شد و بعداً توسط روزنامه‌نگار نزدیک‌بین، ژورما و کوتوله در خلوتگاه منحل‌شده آزاد شد.
موریرا سزار: سرباز.
یورما: همسر پیسترو روفینو، که توسط گال مورد تجاوز قرار می‌گیرد.
اپامینونداس گونسالوس: توطئه‌گر جمهوری‌خواه.

 

ترجمه‌های فارسی از رمان «جنگ آخر زمان»:

با ترجمه عبدالله کوثری از نشر آگه

 

 

تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی

 

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "جنگ آخر زمان" می نویسد