
برخیز ای موسی نوشته ویلیام فاکنر
- قطع : رقعی
- نوع جلد : شومیز
- نوبت چاپ : 6
- تعداد صفحات : 383
- سال چاپ : 1398
- دسته بندی : ادبیات
- شابک : 9789644480102





عناوین پرفروش
معرّفی کتاب برخیز ای موسی:
- سال انتشار کتاب برخیز ای موسی:
برخیز ای موسی (به انگلیسی Go Down, Moses) مجموعهای از هفت قطعه داستان کوتاه مرتبط از نویسنده آمریکایی ویلیام فاکنر است که اولین بار در سال 1942 منتشر شد.
اگرچه این کتاب فاکنر در ابتدا به عنوان یک مجموعه داستان کوتاه منتشر شد، اما فاکنر این کتاب را یک رمان میدانست، همانطور که «تسخیرناپذیر» یک رمان در نظر گرفته میشود. به همین دلیل، اکثر نسخهها «و داستانهای دیگر» را در عنوان چاپ نمیکنند.
توضیحی در مورد عنوان رمان برخیز ای موسی:
نام کتاب برگرفته از یکی از سرودهای مذهبی سیاهپوستان با مضمونی از آرزوهای آنها و دستیابی به آزادی است.
سبک داستانی برخیز ای موسی:
تکنیک فاکنر در برخیز ای موسی ارائه داستانهایی است که اهمیت کامل آنها در تاریخ کلی شخصیتهای او تا مدتها بعد در کتاب آشکار نیست. این کتاب به بررسی تاریخچه و توسعه خانواده مککاسلین میپردازد که از نسل لوسیوس کوئینتوس کاروترز مککاسلین ("کاروترز مککاسلین") هستند و مزرعهای که او تأسیس کرده است را اشغال میکنند. فاکنر بسیاری از ویژگیهایی را که برای درک کل تاریخ جنوب ضروری میدانست، در خانواده مککاسلین گنجانده است، از جمله شکاف نژادی دردناک بین سفیدپوستان و سیاهپوستان که تاریخ جنوب را در دهههای قبل و بعد از جنگ داخلی تعریف میکند. او این کار را با تقسیم شجره نامه مک کاسلین به دو شاخه انجام میدهد، یکی سفید و دیگری سیاه.
خلاصهای از داستان برخیز ای موسی:
کتاب شامل هفت داستان مرتبط است که عبارتنداز: بود،آتش اجاق،دلقک داغدار، پیران قوم، خرس، پاییزدلتا، برخیز ای موسی
- بود(به انگلیسی Was):
«بود» در خدمت آشنا کردن خواننده با شیوهها و ذهنیت جنوب پیش از جنگ است. جایی که تورل تامی برای اولین بار معرفی میشود، به نظر میرسد از او بیشتر به عنوان یک حیوان، مانند اسب، یاد میشود تا یک شخص. هنگامی که هوبرت و باک در حال شرطبندی در مورد مکان نمایش تورل تامی هستند، خواننده میبیند که بردگان در چشم صاحبان چقدر از انسان بودن دور هستند.
آیزاک مککاسلین پیر این داستان را که وقایعی را پیش از تولدش روایت میکرد، از پسر عموی بزرگترش، مککاسلین ادموندز، که 16 سال از او بزرگتر بود و مانند پدری برای او بود شنید: یک کودک خردسال، مککاسلین ادموندز، با عمویش باک در تعقیب برده فراری خود به مزرعه همسایه هوبرت بوچمپ میروند. برده، تورل تامی، اغلب برای دیدن تنی، برده ای از بوشامپ که عاشق اوست، فرار کرده است.
- آتش اجاق (به انگلیسی The Fire and the Hearth):
سالها بعد (حدود 1941) لوکاس بوچمپ، پسر تامی، تورل و تنی، در مزرعه مککاسلین زندگی و کار میکند، که اکنون متعلق به کاروترز «راث» ادموندز، نوه کاروترز مککاسلین «کاس» ادموندز است. لوکاس یک سکه طلا را در زمین کشف می کند و مطمئن میشود که گنج بزرگی آنجا است پس یک دستگاه گنجیاب میخرد.
- دلقک داغدار (به انگلیسی Pantaloon in Black):
رایدر، یک مرد سیاهپوست فوقالعاده قوی و عظیمالجثه است که در مزرعه کاروترز «راث» ادموندز زندگی میکند، در اثر مرگ همسرش داغدار میشود. او با سرعت زیاد قبر همسرش را حفر می کند
در آن شب، رایدر معتقد است که روح همسرش را می بیند.
- پیران قوم (به انگلیسی The Old People):
در جنگل، سام پدرز، پسر یک رئیس و یک کنیز سیاه پوست، به اسحاق مککاسلین نحوه شکار را آموزش میدهد. هنگامی که آیزاک به اندازه کافی بزرگ به نظر می رسد که به همراه سرگرد دی اسپین، ژنرال کامپسون و پسر عموی بزرگتر آیزاک مک کاسلین ادموندز به سفرهای شکار سالانه برود.
- خرس (به انگلیسی The Bear):
با بزرگتر شدن آیزاک، او تبدیل به یک شکارچی و جنگلبان ماهر میشود و هر سال مهمانیهای شکار را ادامه میدهد. این گروه به طور فزاینده ای مشغول شکار اولد بن، یک خرس هیولا و تقریباً جاودانه و افسانهای می شوند که هیچکس تاکنون نتوانسته است او را شکار کند. همه سگ های شکاری از او می ترسند. سام پدرز، که روشهای آیزاک اولد بن را آموزش میدهد، میگوید که برای شکار اولد بن به یک سگ خارقالعاده نیاز است.
خرس سابقه انتشار پیچیده ای دارد. اولین نسخه آن، که برای اولین بار در شنبه ایونینگ پست (9 مه 1942) منتشر شد، تفاوت اساسی با نسخه برخیزای موسی دارد. نسخه سوم در مجموعه داستان های شکار فاکنر، بیگ وودز (1955) منتشر شد.
- پاییز دلتا (به انگلیسی Delta Autumn):
این داستان بهعنوان دنبالهای برای «خرس» عمل میکند. آیک مککاسلین و راث ادموندز در ماشینی به همراه چند نفر از دوستان خود به سمتی میروند که آیک گمان میکند آخرین سفر سالانه شکار او خواهد بود.
مردها در نهایت به کمپ خود می رسند و آن را تحت هدایت آیک برپا می کنند. در طول شب، پیرمرد به زندگی گذشته خود و اینکه چگونه او و سرزمینهای بکر و وحشی طبیعت با هم می میرند فکر می کند.
«پاییز دلتا» در استوری (مه/ ژوئن 1942) منتشر شد.
- برخیز ای موسی (به انگلیسی Go Down, Moses):
داستان پایانی کتاب با یک مصاحبه آغاز میشود. یک مرد جوان سیاهپوست خوش لباس و خوش صحبت، خود را ساموئل بوچمپ، اهل شهرستان یوکناپتوفا معرفی میکند. پس از تکمیل فرم ، او را به سلول خود هدایت می کنند.
قهرمان داستان گاوین استیونز، وکیل محلی و محقق و کارآگاه آماتور است و به زودی متوجه می شود که ساموئل بوچمپ قرار است ظرف چند ساعت در ایلینویز اعدام شود. او تصمیم میگیرد تا جسد مرد جوان را برای تشییع جنازه به خانه بیاورد.
این داستان کوتاه ترین و صریح ترین داستان کتاب است که اولین بار در 25 ژانویه 1941در Collier's منتشر شد.
بخشهایی از کتاب:
اسحاق مکازلین، «عمو اسو» که حالا سنش متجاوز از هفتاد و نزدیک به هشتاد بود و بیش از این را دیگر قبول نداشت، بیوه مردی بود و عموی نیمی از مردم ولایت بود و پدر هیچ کس نبود.
و این چیزی نبود که خودش در آن دستی داشته باشد یا این که آن را دیده باشد. کار، کار نوه ی عمه اش مکازلین ادموند بود. این نوه ی عمه با این که نسب به خانواده ی مادری بود میراث خوار و در زمان خودش میراث گزار، چیزی شده بود که بعضی ها در آن وقت و بعضی هم همین حالا خیال می کردند متعلق به اسحاق است، چون به نام او بود که حق مالکیت زمین را پس از گرفتن جواز امتیاز از سرخ پوست ها ثبت کرده بودند و هنوز که هنوز بود عده ای از بازماندگان برده های پدرش این نام را بر خود داشتند.
اما اسحاق با این چیزها کاری نداشت. بیست سالی می شد که زنش مرده بود و تمام عمرش صاحب هیچ چیز نبود غیر از یک چیز، که به کار پوشیدن نمی آمد و در آن واحد هم نمی توانست آن را توی جیب بگذارد و یا دست بگیرد، و آن تخت خواب سفری و باریک تشک نازک چرکینی بود و مواقعی از آن استفاده می کرد که به شکار آهو و خرس و یا به قصد ماهیگیری به جنگل می رفت یا اصلا همین جوری می رفت چون کشته مرده ی جنگل بود. ملک و املاکی هم نداشت و به عمرش هم هوس آن را نکرده بود، چون زمین مال کسی نبود و مثل روشنایی و هوا و آب به همه ی آدم ها تعلق داشت. هنوز هم که هنوز بود توی بنگله ی ارزاق قیمتی در جفرسن سر می کرد.
این بنگله را پدر زنش به وقت عروسی به آن ها داده و زنش هم دم مرگ در وصیت نامه اش آن را به نام او کرده بود و او هم برای این که دلش را به دست بیاورد و مردنش را آسان کند به خواسته اش گردن نهاده بود. اما او وصیت و مصیت و حق ارث محضری و این جور چیزها سرش نمی شد و آن را مال خود نمی دانست و محض خاطر خواهر زن و بچه های او که از زمان مرگ زنش با او زندگی می کردند نگهش داشته بود و به خودش اختیار داده بود که در یکی از اتاق های آن سر کند، عین وقتی که زنش زنده بود و زنش تا وقتی زنده بود همین کار را کرده بود و خواهر زن و زادورودش هم تا روز اجل و بعد از مرگ او همین کار را می کردند.
باری این چیزی نبود که خودش در آن دستی داشته باشد چه برسد به این که یادش مانده باشد. نقل ماجرا را شنیده بود و به روز و روزگاران قدیم مربوط می شد و راوی هم نوه ی عمه اش مکازلین بود که سال 1850 به دنیا آمده و شانزده سال از خودش بزرگ تر بود و اصلا نوه ی عمه بودنش جای خود، حکم برادر، حکم پدرش را داشت …
معرّفی ویلیام فاکنر:
ویلیام فاکنر متولد نیواورلئان میسیسیپی ایالات متحده امریکا در سال 1897 است. او در 17 سالگی در اثر آشنایی با «فیل استون» و دوستی با او و با نظارت او به کتابخوانی روی میآورد و شعر میسراید و در 21 سالگی وارد نیروی هوایی سلطنتی انگلستان میشود اما...
معرّفی ویلیام فاکنر و مشاهدهی تمام کتابها
درونمایهی کتاب برخیز ای موسی:
موضوع نژادپرستی و رفتارهای میان سفیدپوستان و سیاهپوستها موضوع مشترک تمام این داستانها است.
فاکنر در مورد کتاب برخیز ای موسی چه میگوید:
فاکنر در نامه ی مورخ 27 سپتامبر 1934 به دوستش ملکوم کاولی درباره ی یکی از داستانهای مجموعهی حاضر چنین مینویسد:
«امروز داستان پیران قوم را تمام کردم که راویاش شباهتهایی به دوران نوجوانی خودم دارد، یعنی جلوه هایی از شخصیتم را به او دادم و داستانش را نوشتم. راستی کی داستان خود من را می نویسد؟»
ترجمههای فارسی از رمان «برخیز ای موسی»:
با ترجمة صالح حسینی از نشر نیلوفر.
تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران