خانه ی مادر بزرگ را فروخته اند و ساعت بزرگ دیواری در منزل یکی از دایی هاست - آخرین دایی. گه گاه، در نیمه شبی بی خواب، تیک تاک موذی آن را در ته باشم میشنوم و می دانم که این ساعت بعد از ما هم خواهد بود، و از سماجت عقربه های چرخان آن دلم میگیرد. و بعد نزدیک به روشنایی صبح عطری گوارا، مثل نفی سبک و متبرک در اتاقم می پیچد و نوازش دست همیشه مهربان گوهرتاج خانم را روی پیشانی ام حس می کنم و دلم باز پر از ولوله های کودکی می شود. می دانم که در نوازش این دست آشنا حرفی قدیمی خفته است؛ حرفی ساده و سالم و سیکبار، مثل آواز بازیگوش پری ها فراسوی تیک تاک دلهره انگیز ساعت های جهان.
خاطره های پراکنده نوشته گلی ترقی انتشارات نیلوفر
5 / -
-
ناشر :
نیلوفر
- قطع : رقعی
- نوع جلد : شومیز
- نوبت چاپ : 11
- تعداد صفحات : 239
- سال چاپ : 1398
- دسته بندی : داستان کوتاه ایرانی
- شابک : 9789644481628





برچسب ها :
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران