رمان حفره، نوشته ی محمد رضایی راد (1345)، داستانی است شناور در زمان و تاریخ. رضایی راد یکی از مطرح ترین و شناخته شده ترین نمایشنامه نویسان و فیلمنامه نویسان چند سال اخیر است که کارگردان برخی از آثار نمایشی موفق خود نیز بوده است. آثاری مانند فعل یا فرشته ی تاریخ تنها دو نمونه شان هستند که بسیار خوش درخشیدند. اما او سال هاست داستان می نویسد و انتشار این رمان بیانگر میزان تسلط اوست بر تکنیک، تاریخ و البته لحن. رمان در روزهای آغاز جنگ بین ایران و عراق آغاز می شود. پسرکی عرب زبان در دهکده ای مرزی همراه خانواده اش زندگی می کند که ناگهان جنگ صاعقه وار بر آنها فرود می آید. او حتی فرصت گریختن ندارد و باید در جایی پنهان شود. شاید یک حفره... از سویی، در زمان حال، تعقیب وگریزی در جریان است و پیونددهنده ی این دو داستان شاید باز هم یک حفره باشد... رضایی راد با ریتمی سریع، مکالماتی خوش آهنگ و استفاده از امکاناتی تاریخی که داستان به او داده رمانی نوشته که مخاطب را مدام غافل گیر می کند. وجدانی که هدف داستان اوست به زمان چنگ می زند تا بتواند نشانه های شر را بیابد و آنها را تماشا کند. اما این شر در همه ی جان روایت رخنه کرده است. آیا مردگان رستگار می شوند؟
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران