loader-img
loader-img-2

بابا گوریو نوشته اونوره دو بالزاک انتشارات مرکز

5 / 1
like like
like like

معرّفی کتاب بابا گوریو:

- سال انتشار کتاب بابا گوریو:

بابا گوریو (به فرانسه Le Père Goriot) رمانی از رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس فرانسوی، اونوره دو بالزاک است که در سال 1835 منتشر شد.

- سبک داستانی بابا گوریو:

این رمان مهم ترین رمان بالزاک در نظر گرفته می شود. ساختار داستان حالت قصه‌وحکایت‌گویی دارد این اولین استفاده جدی توسط نویسنده از شخصیت‌هایی است که در کتاب‌های دیگر ظاهر شده‌اند، تکنیکی که داستان بالزاک را از دیگر داستان‌هایش متمایز می‌کند. این رمان همچنین به عنوان نمونه‌ای از سبک رئالیستی او مورد توجه قرار می‌گیرد و از جزئیات جزئی برای خلق شخصیت و داستان استفاده می‌کند.
سبک بالزاک در باباگوریو تحت تأثیر رمان نویس آمریکایی جیمز فنیمور کوپر و نویسنده اسکاتلندی والتر اسکات است.

 

خلاصه‌ای از داستان بابا گوریو:

داستان زندگی در هم تنیده سه شخصیت را دنبال می‌کند: پیرمردی به نام گوریو، یک جنایتکار مرموز به نام وترون و یک دانشجوی حقوق ساده به نام اوژن دو راستی‌نیاک.
رمان با توصیف گسترده‌ای از پانسیون خانم ووکر شروع می‌شود. ساکنان آن همان سه شخصیت داستان هستند.

باباگوریو داستان زنده‌ای است که بدون تردید در شمار عالی‌ترین ذخیره ادبی باید بشمار بیاید.
پدری ساده و بی پیرایه با عشقی کودکانه و خارج از ریا و تذویر دخترانش را دوست می‌دارد در حالیکه این دو دختر شاید یکی از آنها با درآمد ممتاز سالیانه که پدرش باو داده بود عیاشی می‌کند و این پدر دلباخته باید مانند گدایان درراه دختران خویش انتظار بکشد تا از دور بادیدن کالسکه یکی از دختران بار اندوه را با بزرگترین لذت تحمل نماید.
این یکی از صحنه‌های جالب کتاب است اما نویسنده در مقابل این عشق آتشین اوژن راستی‌نیاک جوان بوالہوسی را نشان می‌دهد که با عایدی بسیار ناچیز پدر برای تحصیل رشته حقوق بپاریس آمد. اماجاذبه شکوه وزیبایی زنان پاریسی او را بسوی صحنه های تراژدی زندگی می‌کشاند و برای رسیدن به ثروت ومقام بدنبال زیبا رویان توسل میجوید تا مقصد برسد.
وترون مردی از طبقات سوم که زندگی خود را در زندان‌های تاریک گذرانده با یک روح بلند و انسان دوستی در این تراژدی دست درماندگان را می‌گیرد و شاید از این اقدام در مقابل آنچه که در زندگی تاریک خود دیده لذت می‌برد.

 

بخش‌هایی از کتاب:

چه کسی می‌تواند بگوید دیدن کدام یک از این دو دهشتناک‌تر است، دل‌های خشکیده یا جمجمه‌های تهی شده؟

افرادی هم هستند که مزدور صفت به دنیا آمده‌اند و هیچ خوبی ای در حق دوستان و نزدیکان شان نمی‌کنند، چون این وظیفه شان است؛ در حالی که با خدمت به غریبه‌ها خودستایی‌شان ارضا می‌شود: هر چقدر کانون عواطف‌شان به ایشان نزدیک‌تر باشد کم‌تر محبت می‌کنند؛ هر چقدر دورتر باشد علاقه و توجه بیشتری نشان می‌دهند.

ما زن‌ها هیچ وقت چیزی را که هیچ کس نخواهدش نمی‌خواهیم.

ثروتِ سریع مساله‌ای است که امروزه پنجاه هزار جوان قصد دارند حلش کنند، جوان‌هایی که همه در وضعیت شما هستند. شما یک واحدِ این رقم اید. خودتان حساب کنید چه تقلایی باید بکنید و مبارزه چقدر وحشیانه است. باید مثل عنکبوت‌های زندانی همدیگر را بخورید چون بدیهی است که پنجاه هزار سِمَتِ خوب موجود نیست. می‌دانید در این مملکت چطور باید ترقی کرد؟ یا با درخششِ نبوغ یا با شگرد فساد. یا باید مثل یک گلوله توپ میان این توده آدم راه باز کنید، یا این که مثل طاعون به جان شان بیفتید. شرافت به هیچ دردی نمی‌خورد. همه در مقابل قدرت نابغه کمر خم می‌کنند. البته ازش متنفرند، سعی می‌کنند بدنامش کنند، چون همه را برای خودش برمی‌دارد و به کسی چیزی نمی‌دهد، اما اگر پایداری کند بالااخره جلوش زانو می‌زنند؛ در یک کلمه، اگر نتوانید زیر لجن دفنش کنند زانو می‌زنند و می‌پرستندش.

چیزی به اسم اصول اخلاقی وجود ندارد، هرچه هست رویداد است؛ قانون وجود ندارد، هرچه هست شرایط است: انسان برتر با رویدادها و شرایط کنار می‌آید و آن ها را هدایت می‌کند.

همه ملت‌ها آزادی را مثل بت می‌پرستند؛ اما در همه دنیا کو یک ملت آزاد؟

چه چیزی زیباتر از این که نظر به زندگی ات بیندازی و ببینی کوچک‌ترین لکه‌ای به دامنش ننشسته.
شاید عشق چیزی نباشد جز قدردانی از خوشی.

خدایی هست و حتما دنیای بهتری برای ما خلق کرده، وگرنه این دنیای خاکی معنایی ندارد.

 

معرّفی اونوره دو بالزاک:

- تولد و مرگ بالزاک:

اونوره دو بالزاک متولد 1 مه 1799 در تور فرانسه و درگذشته 18 اوت 1850 (در سن 51 سالگی) در پاریس، نویسنده فرانسوی است. رمان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس، منتقد ادبی، منتقد هنری، مقاله‌نویس، روزنامه‌نگار و چاپگر، یکی از تأثیرگذارترین آثار رمانتیک ادبیات فرانسه را با بیش از نود رمان و داستان کوتاه منتشر شده از سال 1829 تا 1855 که تحت عنوان «کمدی انسانی» گردآوری شده است، از خود به جای گذاشت اما...

معرّفی اونوره دو بالزاک و مشاهده‌ی تمام کتاب‌ها

 

شخصیت‌های رمان باباگوریو:

«بابا گوریو»:پیرمرد تنهایی که پس از دادن ثروتش به دخترانش طرد شده و تنها جان می‌سپارد. نماینده خانواده ، کسی که تلاش می‌کند برای حفظ کانون خانواده. در بستر مرگ زمانی که دخترانش را به بالین می‌طلبد انگار از تمام جهان برای حفظ کانون خانواده کمک می‌خواهد.

وترون: فراری محکوم به اعمال شاقه‌ نماینده تمام رذایل اخلاقی در داستان، شر مطلق که به شر بودن خود اعتراف دارد. از نظر او برای رسیدن به هدفی خیر می‌توان از ابزارهای شر استفاده کرد و این همان کاری است که در داستان انجام می‌دهد.
او نماد چهره فساد و ابتذال و زوال اخلاقی است.
اوژن راستی‌نیاک: دانشجویی که از شهرستان کوچکی به پاریس آمده، جایی که خانواده در آن ارزشمند است، او شبیه یک دوربین فیلم‌برداری ابتدا جلال و شکوه پاریس و سپس با راهیابی به محافل اشراف ذات پوسیده زندگی بورژوایی را نشان می‌دهد.
درگیری‌های اخلاقی او با وجدانش شاید «راسکلنیکوف» داستایفسکی در «جنایت و مکافات» را به ذهن بیاورد.
خانم ووکر (صاحب پانسیون): نماینده طبقه متوسط جامعه ، در آرزوی رسیدن به ثروتی کلان، تمامی عواطف انسانی  و احساسات را فدای منافع شخصی می‌کند.

 

تحلیلی بر داستان «بابا گوریو»:

بالزاک نوشتن این اثر را سه ماه پس از آنکه خود پدر شده‌ بود آغاز کرد و در مدت چهل روز آن را نوشت و ابتدا به صورت قسمتی در مجله پاریس منتشر شد و پس از یکسال به صورت کتاب درآمد.

باباگوریو اثری که جنبه‌هایی از رئالیسم و رمانتیسیسم دارد، ضمن اینکه یک‌رمان جامعه‌شناسانه هم هست.

یکی از مهم‌ترین اهداف بالزاک در باباگوریو، به‌تصویر کشیدن فرانسه قرن نوزدهم بوده، با نشان‌دادن ظاهرخوب و باطن فاسد شهر به‌عنوان نمونه بارزی از جامعه فرانسه آن‌روزگار.
بالزاک در پایان‌بندی داستان «باباگوریو» از ‌الفاظ «اجتماع پست و کوچک و سطحی» و «جهنم» برای شهر پاریس و فرانسه استفاده کرده است با این حال پی‌رنگ اساسی رمان مهر پدرانه است.
 با این که داستان حول محور چند شخصیت میچرخد، بالزاک از باباگوریو یک تیپ می‌سازد.

شخصیت این رمان باعث ایجاد عبارت فرانسوی " Rastignac" شد؛ یک کوهنورد اجتماعی /کوهنورد بلندپرواز که مایل است برای ترقی در جامعه از هر وسیله ای و به هر قیمتی استفاده کند.

بالزاک برای این رمان متهم به سرقت ادبی از نمایشنامه شاه لیر اثر ویلیام شکسپیر شد، با توجه به شباهت دختران گوریو، به فرزندان شاه لیر.

 

درون‌مایه رمان باباگوریو:

این رمان در دوران بازسازی بوربن اتفاق می‌افتد که تغییرات عمیقی را در جامعه فرانسه به ارمغان آورد. مبارزه افراد برای حفظ موقعیت اجتماعی و جاه طلبی افراد برای صعود به درجات بالاتر در جامعه موضوع اصلی کتاب است. «پاریس» و طبقه بندی اجتماعی مختص به آن، حضوری است که به رمان لحن خاص خود را می‌دهد - به‌ویژه راستیناک جوان که در استان‌های جنوب فرانسه بزرگ شده است. بالزاک، از طریق گوریو و دو شخصیت دیگر ، ماهیت خانواده و ازدواج را تحلیل می‌کند و دیدگاهی بدبینانه از این نهادها ارائه می‌کند، در پایان کتاب لحظات مرگ گوریو در بستر مرگ و حضور دخترانش در مجلس رقص، تضادی است که حاکی از شکافی اساسی بین جامعه و خانواده است، علاوه براین این سه شخصیت نمایانگر کسانی هستند که به دلیل تمایلاتشان فاسد شده‌اند و پرداختن به فساد از موضوعات دیگر این رمان است.

 

بالزاک در مورد رمان باباگوریو چه می‌گوید:

در یکی از نامه‌های خود مورخ 18 اکتبر 1834 به خانم هاسگا می‌نویسد:
داستان من شامل حادثه‌ای است که تا کنون نظیر آنرا نشنیده اند و در آن نه جنگی و نه زد و خوردی مشاهده می‌کند بلکه مرد باشکوه و مجللی را می‌بیند که بصورت یک پدر یا یکی از مقدسین جلوه می‌کند.
در یکی دیگر از مکاتباتش می‌گوید:«اثر بزرگی را شروع کرده‌ام، بابا گوریو»

و در نامه‌ی دیگری در مورد این اثر می‌نویسد«چیزی که کاملا خلاف انتظارتان خواهد بود بابا گوریو است، یک اثر بنیادی»

 

آنچه دیگران در مورد رمان باباگوریو گفته‌اند:

کلود فارو عضو فرهنگستان فرانسه گفته که این داستان را صد بار خوانده و در دفعه صدم همان هیجان بار اول به او دست داده‌است. بابا به عقیده کلود فارو شاهکار شاهکارهای ادبی جهان و به عقیده فیلیپ برتو شاهکار نبوغ انسانی است.

 

باباگوریو و سینما:

در سال‌های پس از انتشار، این رمان اغلب برای صحنه نمایش اقتباس می‌شد.
 دو نمایش تئاتر در سال 1835 - چند ماه پس از انتشار کتاب - توجه مردم را به بالزاک افزایش داد. در قرن بیستم، تعدادی از نسخه‌های فیلم، از جمله اقتباس‌هایی به کارگردانی تراورز ویل (1915)، ژاک دو بارونسلی (1922)، و پدی راسل (1968) تولید شد.

یکی دیگر از جمله‌های شناخته شده این کتاب توسط بالزاک زمانی است که وترون به یوجین می‌گوید: "در این صورت من پیشنهادی به شما خواهم داد که هیچ کس نتواند رد کند."
این جمله توسط ماریو پوزو در رمان پدرخوانده (1969) و اقتباس سینمایی آن (1972) بازسازی شده است: "من پیشنهادی به او خواهم داد که نتواند رد کند."
 این جمله به عنوان دومین نقل قول مهم سینمایی در 100 سال100 نقل قول فیلم AFI (2005) توسط موسسه فیلم آمریکا رتبه بندی شد.

 

ترجمه‌های فارسی از رمان «باباگوریو»:

با 3 ترجمه به زبان فارسی و 1 ترجمه به زبان ترکی آذری موجود است:

  1. «بابا گوریو» با ترجمة مهدی سحابی از نشر مرکز
  2. «بابا گوریو» با ترجمة محمود اعتمادزاده (به آذین) از نشر دوستان
  3. «بابا گوریو» با ترجمة ادوارد ژوزف از نشر علمی و فرهنگی
  4. «قوریو آتا» با ترجمة مهدی تازه‌دل از نشر حکیم نظامی گنجه‌ای

 

کتاب‌های صوتی و الکترونیکی از باباگوریو:

- مشخصات کتاب‌های صوتی این اثر:

1.نام کتاب    کتاب صوتی بابا گوریو

  • نویسنده    انوره دوبالزاک
  • مترجم    م ا به آذین
  • گوینده    کاوه یانقی
  • ناشر چاپی    انتشارات امیرکبیر
  • ناشر صوتی    نوین کتاب گویا
  • سال انتشار    1400
  • فرمت کتاب    MP3
  • مدت    13 ساعت و 25 دقیقه
  • زبان    فارسی
  • موضوع کتاب    کتاب صوتی داستان و رمان خارجی

 

2.بابا گوریو

  • نویسنده : انوره دو‌‌بالزاک
  • مترجم : گروه مترجمان
  • گوینده : مرآت بهنام

 

- مشخصات کتاب‌های الکترونیکی این اثر:

1.براساس نسخه‌ی چاپی نشر دوستان.
2.براساس نسخه‌ی چاپی نشر علمی وفرهنگی.

3.باباگوریو

  • نویسنده : اونوره دو بالزاک
  • مترجم : شایلی ذوالفقاری
  • انتشارات اردیبهشت

 

 

تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "بابا گوریو" می نویسد