loader-img
loader-img-2

مرگ الیویه بکای و داستان های دیگر (افق کلاسیک 7) نوشته امیل زولا انتشارات افق

5 / -
  • ناشر : افق افق
  • نویسنده : امیل زولا
  • قطع : رقعی
  • نوع جلد : شومیز
  • نوبت چاپ : 1
  • تعداد صفحات : 248
  • سال چاپ : 1400
  • شمارگان : 1100
  • دسته بندی : رمان خارجی
  • شابک : 9786227902105
like like
like like

معرّفی کتاب مرگ الیویه بکای:

- سال انتشار کتاب مرگ الیویه بکای:

مرگ الیویه بکای (به فرانسه La Mort d'Olivier Bécaille) داستان کوتاهی از امیل زولا است که در مجموعه Naïs Micoulin در سال 1884 منتشر شد.

 

خلاصه‌ای از داستان مرگ الیویه بکای:

کتاب شامل شش داستان کوتاه است که از مجموعه داستان‌های مختلف زولا مثل سروان بورل و Naïs Micoulin …انتخاب و در این مجموعه گردآوری شده است.
این شش داستان عبارتند از:
اولیویه بکای،سروان بورل،چگونه می‌میریم،سیل، آنژلین و ژاک دامور.

اولیویه بکای، راوی و شخصیت اصلی داستان، به همراه همسر جوانش، مارگریت، به پاریس می‌آیند. به محض نقل مکان به هتلی مبله در خیابان دوفین، او قربانی یک حمله می‌شود و در نتیجه حمله  او هوشیاری کامل خود را حفظ می کند اما دیگر نمی تواند حرکت کند یا هیچ نشانه ای دال بر زنده بودن از خود نشان بدهد.
همسرش و همسایگانش، باور دارند که او مرده است. دکتر خسته ای که برای تایید مرگ فراخوانده شده بود او را در تاریکی می بیند، حتی معاینه اش نمی کند و اجازه دفن می دهد. اولیویه بکای که زنده زنده درب تابوت رویش قفل شده است در مراسم تشییع جنازه خود شرکت می کند.
و سعی می‌کند از گور بلند شود و...

 

بخش‌هایی از کتاب:

همان‌طور که به‌سوی گاسپار برمی‌گشتم، گفتم: «حالا مجبوری اینجا بخوابی، پسرم. مگر اینکه تا چندساعت دیگر جاده‌ها باز شود... دور از ذهن نیست.»
با چهره‌ای رنگ‌باخته به من نگاه کرد و جوابی نداد؛ و بعد دیدم که نگاهش با تشویشی وصف‌ناپذیر به ورونیک دوخته شد.
ساعت هشت‌ونیم بود. بیرون هوا هنوز روشن بود، نوری سفید و بس دلگیر زیر آسمان رنگ‌باخته. پیش از اینکه خدمتکاران بالا بیایند،‌ این فکر خوب به سرشان زده بود که بروند دو چراغ بیاورند. گفتم آن‌ها را روشن کنند، با این فکر که روشنایی‌شان به اتاقی که از حالا تاریک شده بود و ما در آن پناه گرفته بودیم، اندکی شادی می‌بخشد. عمه آگات که میزی به میان اتاق هل داده بود، می‌خواست ورق‌بازی راه بیندازد. زن باوقار که چشم‌هایش گهگاه دنبال چشم‌های من می‌گشت، بیشتر به فکر سرگرم‌کردن بچه‌ها بود. در خوش‌خلقی‌اش شجاعتی ستودنی دیده می‌شد؛ و می‌خندید تا با وحشتی مقابله کند که می‌دید پیرامونش فزونی می‌گیرد.

 

ترجمه‌های فارسی از رمان «مرگ الیویه بکای»:

با 2 ترجمه به زبان فارسی موجود است:

  1. مرگ الیویه بکای با ترجمه محمود گودرزی از نشر افق.
  2. دنیا بی من با ترجمه سجاد موقری امندانی از نشر مات(تک داستان الیویه بکای)

 

 

تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "مرگ الیویه بکای و داستان های دیگر (افق کلاسیک 7)" می نویسد