آن وقت بود که وراندازش کردم. بینی از ویلیام بلیک از دخترانی سخن می گوید که از نقرهی لطیف یا طلای سرریارند.
اما شاعر در وجود اولریکا آشتی لطافت و طلا را میدید
باریک اندام بود و بلندبالا. خطوط چهره اش موزون و چشمانش خاکستری بودند. چهره اش آن قدر محذویم نکرد که آرامش مرموزش، نرم و راحت لبخند میزد
و انگار با هر لبخند دور و دست نیافتنی می شد
زبان بورخس کم و بیش از گپ و گفت های روزانه اش
سرچشمه می گرفت، از عادت لذت بخش بحث و
گفت وگو با دوستانش بر سر میز کافه ای با دور میز شام. گفت و شنودی توام با ذکاوت و ظرافت طبع دریاب پرسش های بزرگ ابدی
اولریکا و هشت داستان دیگر نوشته خورجه لوئیس بورخس انتشارات ماهی
5 / -
- ناشر : ماهی
- قطع : جیبی
- نوع جلد : شومیز
- نوبت چاپ : 4
- تعداد صفحات : 96
- سال چاپ : 1399
- دسته بندی : داستان کوتاه خارجی
- شابک : 9789642091836
برچسب ها :
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران