loader-img
loader-img-2

اولریکا و هشت داستان دیگر نوشته خورجه لوئیس بورخس انتشارات ماهی

5 / -
like like
like like
آن وقت بود که وراندازش کردم. بینی از ویلیام بلیک از دخترانی سخن می گوید که از نقرهی لطیف یا طلای سرریارند. اما شاعر در وجود اولریکا آشتی لطافت و طلا را میدید باریک اندام بود و بلندبالا. خطوط چهره اش موزون و چشمانش خاکستری بودند. چهره اش آن قدر محذویم نکرد که آرامش مرموزش، نرم و راحت لبخند میزد و انگار با هر لبخند دور و دست نیافتنی می شد زبان بورخس کم و بیش از گپ و گفت های روزانه اش سرچشمه می گرفت، از عادت لذت بخش بحث و گفت وگو با دوستانش بر سر میز کافه ای با دور میز شام. گفت و شنودی توام با ذکاوت و ظرافت طبع دریاب پرسش های بزرگ ابدی

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "اولریکا و هشت داستان دیگر" می نویسد