معرّفی کتاب دست های آلوده:
- سال انتشار کتاب دست های آلوده:
دست های آلوده (به فرانسهLes Mains sales) نمایشنامهای است از ژان پل سارتر، در هفت صحنه، که در سال 1948 نوشته شد.
خلاصهای از داستان دست های آلوده:
هوگو یک روشنفکر جوان بورژوا است که در سال 1942 به حزب انقلابی ایلیریا (در اینجا به عنوان یک ایالت شرقی آلمانی-اسلاوی معرفی میشود) پیوست. او از زندان بیرون میآید و نزد اولگا میرود.
او از لویی (یکی دیگر از رهبران حزب) اجازه گرفت تا وضعیت روانی هوگو را بررسی کند و ارزیابی کند که آیا او "قابل بهبودی" است یا خیر، به این معنا که آیا او مایل به انجام وظایف جدید است یا خیر. او تا نیمه شب فرصت دارد و پس از آن لویی اگر هوگو توسط اولگا نجات پیدا نکند، او را خواهد کشت.
بخشهایی از کتاب:
اولگا واقعا این طور بود؟ واقعا او را به خاطر ژسیکا کشتی؟
هوگو من... من او را کشتهام، به خاطر این که در را باز کرده بودم. این تمام چیزی است که میدانم. اگر آن در را باز نکرده بودم... او آنجا بود، ژسیکا را در آغوش گرفته بود، لبها و چانهاش سرخ بود. زننده بود. من از مدتها پیش در عالم تراژدی زندگی میکردم. برای حفظ تراژدی بود که شلیک کردم.
اولگا آیا حسود نبودی؟
هوگو حسود؟ شاید. ولی نه در مورد ژسیکا.
اولگا به من نگاه کن و صادقانه جواب بده، زیرا چیزی که از تو میپرسم خیلی اهمیت دارد. آیا بابت کارت احساس غرور میکنی؟ آیا آن را به عهده میگیری؟ آیا در صورتی که میبایست تکرار شود باز هم این کار را میکردی؟
هوگو آیا این کار را من به تنهایی کردهام؟ من نبودم که کشتم، تصادف بود. اگر در را دو دقیقه زودتر یا دو دقیقه دیرتر باز کرده بودم، آن دو را در آغوش هم غافلگیر نمیکردم، شلیک نمیکردم.
]مکث] برای این میآمدم که به او بگویم کمکش را میپذیرم.
اولگا خب.
هوگو تصادف، مثل رمانهای پلیسی بد، سه بار شلیک کردم. با تصادف، میتوانی اگرها را شروع کنی: «اگر کمی بیشتر در میان درختهای بلوط مانده بودم، اگر تا انتهای باغ رفته بودم، اگر به عمارت کلاه فرنگی برگشته بودم.» ولی من، من در آن میان چه میشوم؟ آن وقت این یک آدمکشی بدون آدمکش میشود. [مکث] غالبا در زندان از خودم میپرسیدم: اگر اولگا اینجا بود چه میگفت؟ میخواست من چه فکر کنم؟
اولگا [با لحنی خشک] بعد؟
هوگو آه! خیلی خوب میدانم که چه میگفتی. میگفتی: «هوگو، فروتن باش. دلیلهای تو را، انگیزههای تو را مسخره میکنیم. از تو خواسته بودیم این مرد را بکشی و تو هم او را کشتهای. چیزی که به حساب میآید، نتیجه است.» من... اولگا، من فروتن نیستم. موفق نمیشدم قتل را از این انگیزهها جدا کنم.
اولگا این را ترجیح میدهم.
درونمایه رمان «دست های آلوده»:
سارتر، نویسنده کلاسیک ادبیات متعهد، استفاده از خشونت سیاسی در کنش انقلابی را زیر سوال میبرد و این سوال را مطرح میکند: آیا یک انقلابی، به نام کارآمدی، خطر به خطر انداختن یک آرمان را دارد؟
این قطعه سرخوردگی از امیدهای کمونیسم را که توسط جنگ سرد و استالینیسم خدشه دار شده است را نشان میدهد. این اثر در زمان ظهور مورد استقبال احزاب کمونیست قرار نگرفت.
دست های آلوده و سینما:
Les Mains sales، فیلمی از فرناند ریورز و سیمون بریو، ساخته شده در سال 1951
دست های آلوده و تئاتر:
در 2 آوریل سال 1948 در تئاتر آنتوان پاریس اجرا شد.
ترجمههای فارسی از رمان «دست های آلوده»:
با 2 ترجمه به زبان فارسی موجود است:
- دست های آلوده با ترجمه جلال آل احمد از نشرهای، نیلوفر، مجید(به سخن)،فردوس، جامی(مصدق) و پنگوئن
- دست های آلوده با ترجمه قاسم صنعوی از نشر کتاب پارسه.
کتابهای صوتی و الکترونیکی از دست های آلوده:
مشخصات کتابهای صوتی این اثر:
مشخصات کتابهای الکترونیکی این اثر:
- براساس نسخهی چاپی نشر کتاب پارسه.
- براساس نسخهی چاپی نشر جامی.
- براساس نسخهی چاپی نشر مجید.
- براساس نسخهی چاپی نشر پنگوئن.
تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران