loader-img
loader-img-2

و آوا در کوه‌ها پیچید نوشته خالد حسینی انتشارات مروارید

5 / -
like like
like like

معرفی کتاب «و آوا در کوه‌ها پیچید» اثر «خالد حسینی»

کتاب «و آوا در کوه‌ها پیچید | به انگلیسی: And the Mountains Echoed»، اثر «خالد حسینی | به انگلیسی: Khaled Hosseini» است که نخستین بار در سال «2013» به انتشار رسید. این کتاب به موضوعات مختلفی همچون والدین و فرزندان، برادرها و خواهرها، کاوش در فراز و نشیب‌ها، خیانت‌ها و ایثارگری‌های خانواده‌ها می‌پردازد. این کتاب از 9 فصل تشکیل شده که هر کدام از فصل‌ها از زاویه دید شخصیت‌های مختلف بیان شده است.

 

دیگران مهم در ارتباط با این کتاب چه گفته‌اند؟

به نقل از Amazon: رمانی فراموش نشدنی درباره‌ی یافتن بخشی گمشده از خود در فردی دیگر.
به نقل از The New York Times: روان‌تر و بلندپروازانه‌تر از کتاب (بادبادک باز)، و با روایتی پیچیده‌تر از کتاب (هزاران تابان).
به نقل از People: داستانی حماسه گونه درباره‌ی فداکاری، خیانت و قدرت خانواده.

 

بخشی از کتاب

در بخشی از کتاب می‌خوانید: «پدر هیچ وقت عبداللّه را نزده بود. پس حالا که زد، سخت و ناگهان با کف دست کوبید به یک طرف سرش درست بالای گوش، اشک حیرت از چشم‌های عبداللّه جوشید. فوری پلک زد و نگذاشت اشک بریزد. پدر از لای دندان‌های چفت شده گفت: برگرد خانه. عبداللّه از آن بالا شنید که بغض پری ترکید. بعد پدر کشیده دیگری زد، این بار به گونه‌ی چپش. سر عبداللّه به یک سو خم شد. صورتش سوخت و اشکش درآمد. گوش چپش زنگ میذزد. پدر خم شد، صورت سیه چرده‌ی چروکیده‌اش چنان نزدیک شد که صحرا و کوه و حتی آسمان را از نظر پوشاند. با قیافه‌ای دردکشیده گفت: گفتم برو خانه، پسر. عبداللّه جیکش درنیامد. آب دهانش را به زحمت قورت داد، از گوشه چشم به پدرش نگاه کرد و به صورتی که آفتاب را از او پنهان کرده بود، پلک زد.
بابا ایوب بنا کرد به گفتن این که: من هم نمی‌توانم... اما از پنجره دید که چیزی نمانده خورشید از پشت کوه‌های مشرق سر درآورد. وقت کوتاه بود. به طرز رقت باری پنج بچه‌اش را برانداز کرد. برای سالم ماندن دست ناچار بود یک انگشت را قطع کند. چشم‌ها را بست و یکی از سنگ‌ها را از کیسه برداشت.
روزهای متمادی راه رفت. آنقدر رفت که خورشید پرتو سرخ ضعیفی در دور می‌پراکند. شب‌ها در غاری می‌خوابید که باد بیرونش زوزه می‌کشید. یا لب رودی، زیر درختی، میان پوشش قلوه سنگ‌ها می‌خوابید. نان خودش را می‌خورد و بعد هر چه پیدا کرد توت‌های وحشی، قارچ، ماهی که با دست‌های خود از نهرها می‌گرفت و بعضی روزها هم هیچی نمی‌خورد. اما همچنان راه می‌رفت. عده‌ای از رهگذرانی که مقصدش را می‌پرسیدند، به شنیدن جواب می‌خندیدند، دسته‌ای از ترس این که مبادا دیوانه باشد پا تند می‌کردند و بعضی که خودشان هم فرزندی قربانی دیو کرده بودند، در حقش دعا می‌کردند.»

 

درباره «خالد حسینی»

یکی از نویسندگان و پزشکان افغان – آمریکایی، خالد حسینی نام دارد که در 4 مارس سال 1965 در کابل متولّد شده است. رمان‌های خالد حسینی بیش‌تر به زبان انگلیسی نوشته می‌شود که همین موضوع سبب موفّقیّت وی شده است. پدر او، دیپلمات بود به همین منظور کودکی و نوجوانی خود را به ترتیب در فرانسه و آمریکا گذرانده است. او دارای مدرک لیسانس رشته‌ی زیست‌شناسی از دانشگاه سانتاکلارا می‌باشد و در سال 1993 از داشگاه پزشکی سن دیگو فارغ‌التحصیل شد. خالد حسینی یکی از پرفروش‌ترین نویسندگان نیویورک تایمز می‌باشد. او در حال حاضر به همراه همسر و دو فرزندش در ایالات متحده زندگی می‌کند.

 

دیگر آثار «خالد حسینی | به انگلیسی: Khaled Hosseini»

بادبادک باز، پژواک کوهستان، هزار خورشید تابان، و آوا در کوه‌ها پیچید و دعای دریا از دیگری آثار خالد حسینی می‌باشند.

 

کتاب «و آوا در کوه‌ها پیچید» برنده‌ی چه جایزه‌ای شد؟

کتاب و آوا در کوه‌ها پیچید به انتخاب گودریدز به عنوان نامزد جایزه‌ی بهترین داستان سال، نامزد جایزه‌ی ادبی جنوب آسیا سال 2015، نامزد جایزه‌ی کتاب بین‌المللی سال 2014 و نامزد جایزه‌ی مدال اندرو کارنگی برای داستان سال 2014 انتخاب شد و تا مدت‌ها جزء پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز قرار داشت.

 

بهترین نسخه کتاب «و آوا در کوه‌ها پیچید»

کتاب و آوا در کوه‌ها پیچید با عنوان‌های دیگری به نام ندای کوهستان، و کوه‌ها بازگفتند، و کوهستان به طنین آمد، و کوه‌ها انعکاس دادند و و کوه‌ها طنین انداز شدند توسط انتشارات حوض نقره با ترجمه‌ی دیبا داودی، نشر ثالث مترجم مهدی غبرایی، انتشارات ققنوس مترجم نسترن ظهیری، نشر مروارید ترجمه‌ی پریسا سلیمان‌زاده و زیبا گنجی، انتشارات در دانش بهمن ترجمه‌ی شهناز کمیلی‌زاده، نشر بهزاد مترجم محسن عقبایی و انتشارات پارمیس مترجم منصوره وحدتی احمدزاده به چاپ رسیده است.

 

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "و آوا در کوه‌ها پیچید" می نویسد