معرفی کتاب «ماهی طلا» اثر «ژان ماری گوستاو لوکلزیو»
کتاب «ماهی طلا | به انگلیسی: Fish of Gold»، اثر «ژان ماری گوستاو لوکلزیو | به انگلیسی: Jean – Marie Gustave Le Clezio» است که نخستین بار در سال «1997» به انتشار رسید. این کتاب داستان زندگی دختری آفریقایی به نام (لیلای) را روایت میکند که زندگیاش پر از مکانهای عجیب و ماجراجوییهای غیرمعمول است. او در شش سالگی دزدیده میشود و به شخصی به نام (لالااسما) فروخته میشود که هم ارباب و هم مادربزرگش خوانده میشود.
دیگران مهم در ارتباط با این کتاب چه گفتهاند؟
به نقل از Rahabooks: کتابی که باید خواند.
به نقل از Words without Borders: زیبایی نثر لوکلزیو انکارناپذیر است.
به نقل از Babelio: اثرگذار و گزنده.
بخشی از کتاب
قسمتهایی از کتاب: «شش، هفت سالم بیش نبود که مرا دزدیدند. از آن زمان چیزی به یادم نمانده است. سنّی نداشتم، یک بچه بودم و وقایع بعدی زندگیام این خاطره را از ذهنم زدوده است. خاطرهای که بیشتر به کابوسی وحشتناک و متعلق به سالهایی بسیار دور میماند که بعضی شبها به سراغم میآید و حتی در طول روز وجودم را میلرزاند: یک خیابان سفید از تابش خورشید، خیابانی خلوت و خاکآلود، زیر آسمانی آبی و جیغ پرندهای سیاهرنگ و بعد... ناگهان دستان قوی مردانی که مرا درون یک گونی سیاه انداختند و صدایم را خفه کردند.
خریدار من لالااسما بود. از این روست که من نه نام واقعی، -نامی که هنگام تولّد مادرم رویم گذاشته بود- را میدانم، نه نام پدرم را و نه نام زادگاهم را. تمام چیزهایی که میدانم مطالبی هستند که لالااسما برایم گفته است. این که شب هنگام وارد خانهی او شدم و از همین رو مرا لیلا نامید که به معنای شب است. این که از جنوب، از مکانی دوردست مرا آوردهاند که شاید اکنون دیگر وجود ندارد. خود من هم چیزی از گذشتهام به یاد ندارم، جز همان خیابان پرغبار، پرندهی سیاه و گونی.
بعد، از یک گوش ناشنوا شدم. در خیابان، جلوی خانه بازی میکردم که کامیونتی با من تصادف کرد و یکی از استخوانهای گوش چپم را شکست. از شب و تاریکی میترسیدم. به یاد دارم که گاه از خواب میپریدم و احساس میکردم ترس همانند مار سرد و لزجی به تنم نفوذ میکند. جرأت نمیکردم نفس بکشم. در این گونه مواقع زیر رو انداز اربابم لالا میخزیدم و خود را به شانههای پهن او میچسباندم تا دیگر نه چیزی ببینم و نه چیزی احساس کنم. اطمینان داشتم که لالااسما را از خواب زابرا کردهام، اما او هیچگاه حتی یک بار هم مرا از رختخواب خویش بیرون نینداخت. از این رو میتوان گفت که او واقعاً مادربزرگم بود.»
درباره «ژان ماری گوستاو لوکلزیو»
ژان ماری گوستاو لو کلزیو، یکی از نویسندگان معاصر فرانسوی است که در 13 آوریل سال 1940 متولّد شده است. او دارای مدرک دکترای ادبیات زبان انگلیسی از دانشگاه بریستول میباشد و در دانشگاههای بانکوک، بوستون و مکزیکوسیتی تدریس کرده است. او توانست جایزهی نوبل ادبیات سال 2008 از سوی آکادمی سلطنتی سوئد و جایزهی بزرگ پل موران در سال 1980 از سوی آکادمی فرانسه را از آن خود کند.
دیگر آثار «ژان ماری گوستاو لوکلزیو | به انگلیسی: Jean – Marie Gustave Le Clezio»
از دیگر آثار ژان ماری گوستاو لوکلیزو میتوان به کتابهای زیر اشاره کرد:
دقایق، دادخواست یا بازجویی، سیل، کتاب نشت، جنگ، غولها، سفرهایی به سوی دیگر، کویر، جوینده طلا، اونیتشا، ستاره سرگردان، قرنطینه، ماهی طلا، انقلابها، اورانیا، گرسنگی ریتورنل، آلما، روزی بومونت با درد خود ملاقات کرد، تب، موندو و داستانهای دیگر، بهار و فصول دیگر، منتظر پاوانا، جشن خوانده شده، شانس به دنبال آنگولی مالا، سوختگی قلب و دیگر عاشقانهها، ارواح در خیابان، طباطبا به دنبال پاوانا، تاریخچهی پا و دیگر خیالات، طوفان، رویای مکزیکی یا فکر منقطع، دربارهی خواندن به عنوان سفر واقعی، آزادی در رویا، آزادی برای صحبت، اکستازی مادی، گفتگو با ژان ماری گوستاو لوکلزیو، منفور، میدریازیس، به سوی کوههای یخ، غریبه روی زمین، سه شهر مقدس، دیگو و فریدا، جای دیگر، در خانه ادیت، کودکی، آفریقایی، پسری که هرگز دریا را ندید، لالایی، سفر به سرزمین درختان، ویلا آرورا، کودک از زیر پل، زندگی عالی توسط مردم بهشت دنبال میشود، اهل بهشت و به دنبال آن شبانان.
کتاب «ماهی طلا» برندهی چه جایزهای شد؟
کتاب ماهی طلا برندهی جایزهی ادبی ژان ژیانو سال 1997 شد.
بهترین نسخه کتاب «ماهی طلا»
انتشارات افق با ترجمهی فرزانه شهفر و نشر جامی مترجم محمود بهفروزی کتاب ماهی طلا را منتشر کردهاند.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران