معرّفی کتاب جنگل بزرگ:
- سال انتشار کتاب جنگل بزرگ:
جنگل بزرگ (به انگلیسی Big Woods) مجموعه داستانهای کوتاه از نویسنده آمریکایی ویلیام فاکنر است که در سال 1955 منتشر شد.
خلاصهای از داستان جنگل بزرگ:
در اوایل سال 1955 انتشارات رندوم هاوس به فاکنر پیشنهاد کرد مجموعهای از داستانهایش را که دربارهی شکار و طبیعت است گرد آورد تا از آنها مجموعه داستانی فراهم کنند. جنگل بزرگ پاسخ به این درخواست بود و بدین گونه شکل گرفت.
این مجموعه شامل چهار داستان کوتاه از فاکنر با موضوعات شکار است. جنگل بزرگ در ترجمه ی فارسی تغییرهایی پیدا کرده است. دو داستان از این مجموعه قبلا در مجموعه «برخیز ای موسی» منتشر شده است. این دو داستان عبارتنداز: خرس و پیران قوم. داستان بعدی یعنی «مسابقهی بامدادی» نیز در مجموعه «این یازدهتا» قبلا منتشر شده است.
تنها یک داستان از این مجموعه چهارتایی باقی ماند: شکار خرس مترجم فارس کتاب دو داستانی که قبلا ترجمه و چاپ شده بودند (خرس و مسابقهی بامدادی) را حذف و به جای آنها سه داستان دیگر از فاکنر را که در همین حال و هوا بوده است انتخاب، ترجمه و به این کتاب اضافه کرده است که عبارتند از: لایِن، سگ شکاری و مُرّ قانون.
داستان پیران قوم یا طبق ترجمه این کتاب بزرگان طایفه به دلیل اینکه به داستان لاین وابسته بوده است و دو داستان به هم پیوستهاند که یک راوی دارند و لایِن در هردوی آنها است،حذف نشده است.
در واقع این مجموعه برخلاف مجموعه اصلی شامل پنج داستان کوتاه نه چهار داستان کوتاه است؛ بزرگان طایفه، شکار خرس، لایِن، سگ شکاری و مُرّ قانون.
«بزرگان طایفه» داستانی بود که فاکنراولین بار سال 1939 نوشت و راوی آن اول کونتین کامپستون است ولی در این مجموعه، راوی به سوم شخص گمنامی به نام پسرک تغییر کرده است. در داستان تضاد اخلاقی شکار برای راوی را خواننده میبیند و شرحی از زندگی و فرهنگ سرخپوستان را میخواند. «لایِن» روایتی سگی شکاری به نام لایِن است که ویژگیهای نیمه اساطیری دارد؛ خستگی ناپذیر و بسیار شجاع. داستان «شکار خرس» سه راوی دارد. راوی اول کونتین کامپستون، راوی دوم، راتلیف، راوی اصلی داستان و راوی سوم، اَشِ پیرمرد، است با لهجهی عامیانه و سیاهپوستی غلیظ. راتیلف دلال چرخهای خیاطی داستانی از شکار خرسی سیاه و وحشی، با توصیفات بینظیر و جذاب، روایت میکند.
بخشهایی از کتاب:
سگها گوزن را محاصره کرده بودند و بعد از اینکه همهشان کمی از خون او چشیدند تنی جیم و بون هاگانبک آنها را با شلاق از صحنه دور کردند. بعد از آن هم سر و کلهی مردها از دور پیدا شد، شکارچیان کارآمد و واقعی: والتر ایوِل، که هرگز تیرش خطا نمیرفت، سرگرد اسپین، ژنرال کامپسون پیر و مککاسلین ادموندز ـ پسرعموی پسر که نوهی عمویش بود و شانزده سال از او بزرگتر. و پسر در حقیقت با او بزرگ شده بود چون وقتی به دنیا آمده بود پدرش هفتاد سال داشت و در خانوادهشان تنها جوانی که تا حدودی میتوانست با او دمخور شود همین مککاسلین ادموندز بود. این بود که مککاسلین بیشتر حکم برادر و حتی پدر را برایش داشت تا پسرعمو. چهار مرد روی اسبهاشان نشسته بودند و به آنها نگاه میکردند: به پیرمرد سیاهی که حدود هفتاد سال داشت و گر چه الان حدود دو نسل بود همه او را سیاه به حساب میآوردند، چهره و ظاهرش نشان از رئیس قبیلهی سرخپوستان چیکاسا داشت که پدرش بود، و به پسر دوازه سالهی سفیدی که چندین خط قرمز توی صورتش کشیده بودند و حالا صاف و بیکار ایستاده بود و سعی میکرد لرزشش را پنهان کند. پسرعمو مککاسلین پرسید: «سام، چطور بود؟ تونست؟»
معرّفی ویلیام فاکنر:
ویلیام فاکنر متولد نیواورلئان میسیسیپی ایالات متحده امریکا در سال 1897 است. او در 17 سالگی در اثر آشنایی با «فیل استون» و دوستی با او و با نظارت او به کتابخوانی روی میآورد و شعر میسراید و در 21 سالگی وارد نیروی هوایی سلطنتی انگلستان میشود اما...
معرّفی ویلیام فاکنر و مشاهدهی تمام کتابها
ترجمههای فارسی از رمان «جنگل بزرگ»:
با ترجمة احمد اخوت از نشر افق
کتابهای صوتی و الکترونیکی از جنگل بزرگ:
- مشخصات کتابهای الکترونیکی این اثر:
1.براساس نسخهی چاپی نشر افق
تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران