loader-img
loader-img-2

برزخ(رقعی)منوچهری نوشته الیف شافاک

5 / -
like like
like like

معرّفی کتاب برزخ:

- سال انتشار کتاب برزخ:

بهترین زمان مردن (به ترکی Araf) پنجمین رمان الیف شافاک نویسنده ترک است که در آوریل 2004 منتشر شد.

 

خلاصه‌ای از داستان برزخ:

داستان تکان‌دهنده گروهی از جوانان که از مذاهب، محیط‌ها و فرهنگ‌های مختلف می‌آیند و در بوستون در یک مسیر قرار می‌گیرند و هر سه در جستجوی خوشبختی هستند؛ عمر، پیو، و عابد، ترک، اسپانیایی و عرب، سه هم اتاقی که در آمریکا فراز و نشیب‌هایی را پشت سر می‌گذارند.

 

بخش‌هایی از کتاب:

روز جدایی فرا رسیده است. گالی و عمر بعد از ده روز مسافرت از شهر جدا می‌شدند. هواپیما راس ساعت 15:30 به پرواز درخواهد آمد. یک روز مانده برای خداحافظی از خانواده عمر به قسمت آسیایی استانبول رفتند. مانند هر زمان دیگری عمر کارهایی را که قرار بود انجام دهند را برنامه‌ریزی کرده بود ولی مانند هر زمان دیگری بر اساس این برنامه روزانه عمل نکرده بودند.
برنامه‌ای که طراحی شده اول یک صبحانه زودهنگام با خانواده، سپس برگشتن به هتل و جمع کردن چمدان‌ها بود. بعد از آن نیز طراحی کرده بود برای این که بتوانند صبح زود از خواب بیدار شوند شب زود بخوابند. ولی زمانی که به خانه رفتند؛ صبحانه به شام، شام به ضیافت بزرگ و گالی به بالون تبدیل شد. مادر عمر اصرار کرده بود که شب را آن‌جا سپری کنند و صبح زود از آن‌جا به هتل برگردند. زمانی که از خواب بیدار شدند بار دیگر با یک میز ضیافت روبه‌رو شده بودند. از آن‌جایی که دیر از خانه بیرون آمدند تصمیم گرفتند برای رفتن به بخش اروپایی استانبول از تاکسی استفاده کنند و یکی از بزرگ‌ترین اشتباهاتی را که می‌توانستند در استانبول مرتکب شوند را انجام دادند: عبور از پل بسفر در ترافیک صبحگاهی، از آن‌جایی‌که به راه افتاده بودند همان‌جا بدون کوچک‌ترین حرکتی مانده بودند. در بین لاین‌های بی‌شمار پل که پر از خودروهای بی‌پایان بود گیر کرده بودند.
در زیر رگبار هیجانی که در اثر پخش مسابقه فوتبال از برزیل به وجود آمده و در سایه حرکات هیجانی‌تر راننده تاکسی در صندلی پشت تاکسی نشسته بودند. در درون جثه کوچک راننده صدای بسیار کلفتی نهفته بود. ساعت 08:18 بیرون تاکسی نسیم دلنوازی وجود داشت. یک مه زیبا، شاید هم یک مه نبود و ابری نازک از آلودگی هوا بود. ولی باز هم زیبا بود. زیرا ابر آلودگی بیشتر شبیه مه است. عمر که هیچ ارتباطی با فوتبال نداشت و نمی‌توانست درک کند که چرا هم‌جنس‌هایش این‌گونه دیوانه‌ این ورزش می‌شوند؛ هندزفری‌اش را روی گوشش گذاشت و صدایش را تا آخر بالا برد. آهنگ "باتلاقی که در آن غرق شدیم" را از هاروی پی.جی گوش داد. از این که ساعت استفاده نمی‌کرد عصبی شده بود و هر از گاهی با اخم به مچ دستش نگاه می‌کرد. اگر از ساعت استفاده می‌کرد؛ و یا حداقل به فکرش می‌رسید به ساعت کس دیگری نگاه کند به احتمال زیاد در زمان بهتری راه می‌افتادند و اکنون در یک جای راحت‌تر به کاری مفیدتر می‌پرداخت.

 

معرّفی الیف شافاک

الیف شافاک یا الف شفق (به ترکی استانبولی  Elif Şafak) نویسنده، جستار نویس، سخنران انگیزشی TED Global، روزنامه‌نگار، فمینیست و فعال حقوق زنان، اهل ترکیه در بیست و پنجم اکتبر سال 1971 در استراسبورگ فرانسه به دنیا آمد و پس از جدایی پدر و مادرش، با مادر به ترکیه برگشت و در آنجا در دو فضای متفاوت بزرگ شد اما...

معرّفی الیف شافاک و مشاهده‌ی تمام کتاب‌ها

 

تحلیلی بر داستان «برزخ»:

این اثر با حکایتی از مثنوی معنوی آغاز می‌شود. داستان گونه‌های متفاوت از پرندگان
فلجی‌ست که تنها به دلیل فلج بودنشان مجبور به همراهی با یکدیگر هستند!...
گروه کوچکی از انسان‌ها که در شهر بوستون ایالات متحده آمریکا به شکل های مختلفی با یکدیگر برخورد کرده و علی رغم تمام تفاوت‌ها، ناهمگونی‌ها و حتی تناقض‌هایی که دارند به زندگی در کنار یکدیگر می‌پردازند.
 عمر؛ دانشجوی ترکیه ای که برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری از استانبول به بوستون آمده است؛زندگی در بوستون آمریکا را در کنار دو همخانه خود آغاز می‌کند. با یک اسپانیول به نام پیو و یک مراکشی به نام عابد؛در کنار سایر شخصیت های داستان به نام های گالی، آلگرا و دبرا آلن تامپسون که در روند داستان با یکدیگر برخورد می‌کنند. پرنده هایی که هیچ کدام از یک گونه نیستند و تنها به دلیل فلج بودنشان با هم پرواز می کنند!
گالی شخصیتی ست که در خانواده‌ای با دو دین متفاوت به دنیا آمده و زندگی خود را همواره بر مبنای مرگ بنا نهاده و بارها برای خودکشی تلاش کرده است؛ جاذبه مرگ بیش از هر چیزی در این جهان فانی او را به سوی خود جذب کرده تا جایی که اولین خاطره ی دوران کودکی اش، اولین تلاشش برای خودکشی ست! با هدف نیست شدن و ترک کردن این جهان بارها این کار را تکرار می‌کند و در نهایت در جایی که احساس می کند بهترین زمان و بهترین مکان برای مردن است برای آخرین بار به سوی هدف خود می‌شتابد...
در سراسر رمان یک دیوانگی حاکم است، الیف شافاک میان آونگی از دیوانگی و معقول بودن سیر می‌کند و با این آونگ حقیقت را می‌شکافد؛ مشکلات موجود پیرامون مسائلی همچون اسامی، دین، زبان، زمان، تنهایی و خارجی بودن را در قالب شخصیت های داستان می‌ریزد و داستانی سلیس، روان و جذاب به مخاطب ارائه می‌دهد.
فلسفه‌ای که به صورت مستمر و مداوم در رمان از آن استفاده شده، فلسفه منفی«negative via» است. فلسفه ای که در قرون وسطی بیشتر از سوی عالمان دینی استفاده می شد .در جای جای رمان می توان این فلسفه را مشاهده  کرد. شخصیت های این رمان نه گناهکارند و نه بیگناه و منزه. آن ها با کارهایی که می کنند شناخته نمی شوند بلکه با  کارهایی که نمی کنندشناخته می شوند. از همین روست که این رمان بر روی ضد قهرمان بنا شده است  در اینجا هیچ اقدام جدی صورت نمی گیرد زیرا هیچ ارزش و قضاوتی وجود ندارد! گذرا بودن خصلت اصلی رمان است. از همین روست که الیف شافاک هنگامی که شخصیت های داستان را معرفی می کند به جای پرداختن به این که چه کسانی هستند به این مسئله می پردازد که چه کسانی نیستند و همین موضوع رمز آلودگی و اشتیاق را افزون می کند.

 

درون‌مایه رمان «برزخ»:

تنهایی، بیگانگی، زبان و زمان.

 

ترجمه‌های فارسی از رمان «برزخ»:

با 2 ترجمه به زبان فارسی موجود است:

  • برزخ با ترجمه سحر جعفری از نشر منوچهری
  • بهترین زمان مردن با ترجمه محمد شریفی کرجان از نشر ماهابه(انگیزه مهر).

 

کتاب‌های صوتی و الکترونیکی از برزخ:

مشخصات کتاب‌های الکترونیکی این اثر:

  1. براساس نسخه‌ی چاپی از نشر نشر ماهابه(انگیزه مهر).

 

 

تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "برزخ(رقعی)منوچهری" می نویسد