معرّفی کتاب داستانی مرموز:
- سال انتشار داستانی مرموز:
داستانی مرموز (به ایتالیایی scritti costieri) از مارکز بین سالهای 1948تا1952 بهصورت داستانی دنبالهدار در ستون روزنامه چاپ میشده است.
خلاصهای از داستان داستانی مرموز:
داستانی مرموز اولین روایت بیعیب و نقص یک رماننویس بزرگ.تواریخ مفرح، ظریف و رنگارنگ کارائیب توسط گابریل گارسیا مارکز،در این داستان کوتاه به چشم میخورد. مارکز در آن زمان دانشجوی حقوق بود و در اوایل بیستسالگی، او این داستان کوتاه را بهصورت هفتگی برای ستون ادبی روزنامه "ال یونیورسال" مینوشت. گرههای سورئال کارهای مارکز با شدت زیادی در این داستان وجود دارد و تعداد صفحات کتاب هم کم هست و در یک ساعت نهایت یک ساعت و نیم میتوانید این کتاب هیجانانگیز در مورد خانم مارکیز و شوهر عجیبوغریبش را تمام کنید.
بوریس همسر خانم مارکیز در سفر است و هر چهارشنبه برای او هدیههای عجیبوغریبی میفرستد؛ فیل آوازهخوان، صندلی الکتریکی، قاتل حرفهای و....
بخشهایی از کتاب:
همانطور که خانم مارکیز به قناری شماره سیزده، ارزن خاص جزایر قناری را میداد، زنگ در خانه به صدا درآمد. خانم مارکیز به آلمانی فکر کرد:«الآن میآیم.» و بدون عجله از پلهها پایین رفت تا در را به روی تازهرسیده باز کند. وقتی در را باز کرد مرد ناشناسی را در مقابل خودیافت که خیلی جدی ایستاده بود و با تیغ ناخنهای خود را کوتاه میکرد. خانم مارکیز به زبان آلمانی پرسید:«در این ساعت روز آمدهاید چه کنید؟» مرد هم با زبان روسی بسیار صحیح جواب داد:«آمدهام شمارا به قتل برسانم.» خانم مارکیز در جواب گفت:«باید تصورش را میکردم. هر بار که به قناری شماره سیزده ارزن میدهم، یک نفر میآید تا مرا به قتل برساند.» این جمله را به زبان انگلیسی گفت، چون خانم مارکیز چند زبان خارجی بلد بود و در ضمن میدانست تمام مردانی که میآیند او را بکشند نیز به چند زبان خارجی آشنایی دارند؛ بله، هر وقت به قناری شماره سیزده ارزن میداد. طبعاً مرد انگلیسی او را درک کرد و بدون آنکه وارد خانه شود پرسید:«خوب، پس حاضر و آمادهاید؟» همانطور هم با تیغ ناخنهای خود را کوتاه میکرد. مارکیز جواب داد:«نه، هنوز حاضر نیستم. بگذارید دستانم را بشویم. ارزن به آنها چسبیده است.»
تلگرافی فرستاد که در آن نوشته بود برایش یک فیل سفید فرستاده است؛ فیلی که به درد این میخورد (بنابر فکری که خانم مارکیز داشت) در ارکستر سمفونیکی که میخواست با سیودو قناری خود تشکیل دهد، مثل خوانندههای مرد اپرا شرکت کند. فیل قرار بود تا یک هفته دیگر برسد. بههرحال (همانطور که در روز چهارشنبه گذشته متوجه آن شدیم) خانم مارکیز زنی بود بسیار حساس که میتوانست به شانزده زبان مختلف و هفت لهجه محلی بیهوش شود و آه و ناله کند، درست همانطور که یک لکه آفتاب روی شیشه پنجره آب میشود و اثری هم از خود برجای نمیگذارد. به خاطر همان حساس بودن همانطور که در انتظار ورود فیل سفید بود، رفت و لغتنامه حیوانات پوستکلفت خرید تا در اندک مدتی زبان میهمان جدید را یاد بگیرد. پانزده روز بعد وقتی خانم مارکیز صدای فروریختن دیوار خانهاش را شنید، متوجه شد فیل از راه رسیده است. از خانه بیرون رفت تا به زبان فیل به او خوشامد بگوید.
معرّفی گابریل گارسیا مارکز:
گابریل گارسیا مارکز در کشور کلمبیا در دهکده آرکاتاکا در منطقه سانتامارا در 6 مارس سال 1927 میلادی به دنیا آمد. تولد او همزمان است با اعتصاب مشهور کارگران کشتزارهای موز. همان رویدادی که سالها بعد در رمان «صدسال تنهایی» مارکز آن را به تصویر کشید اما...
معرّفی گابریل گارسیا مارکز و مشاهدهی تمام کتابها
ترجمههای فارسی از رمان «داستانی مرموز»:
«داستانی مرموز»: این رمان کوتاه با دو ترجمه به زبان فارسی موجود است:
- «داستانی مرموز» با ترجمه بهمن فرزانه از نشر ثالث
- «نوشتههای کرانهای» با ترجمه بهمن فرزانه از نشر ثالث که هم شامل داستانی مرموز هست و هم شامل داستانهای دیگر و مقالات مارکز
کتابهای صوتی و الکترونیکی از داستانی مرموز:
- مشخصات کتابهای الکترونیکی این اثر:
1.داستانی مرموز، بر اساس نسخهی چاپی نشر ثالث.
تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران