معرّفی کتاب موزه معصومیت
- سال انتشار رمان موزه معصومیت
کتاب موزه معصومیت (به ترکی استانبولی Masumiyet muzesi) دوازدهمین کتاب پاموک است که در سال 2008 انتشار یافت. در ابتدای این کتاب هم میخوانیم: «برای رویا» درست مثل کتاب معروفش؛ نام من سرخ
خلاصهای از داستان موزه معصومیت
موزه معصومیت شبیه اکثر کتابهای پاموک ساختار سادهای دارد. داستان از بهار 1975 شروع میشود.
کمال و سیبل، نمایندگان اولین نسلی هستند از ترکهایی که از بدو تولد نه در امپراطوری عثمانی که در جمهوری ترکیه زندگی کردهاند، این دو قرار است بزودی ازدواج کنند و در آخرین روزهای نامزدیشان، کمال با دختر نوجوانی به اسم افسون روبرو میشود که از آشنایان دور آنهاست.
این دو زن، افسون و سیبل در لابهلای کتاب، گذشته از آن که دو وجه از جهنم ذهنی کمال را نشان میدهند، دو جلوه از استانبول نیمهآسیایی نیمهاروپایی را نیز نشان میدهند.
کشمش کمال با زندگی شخصی و احساسات غربی نشدهاش، هشت سال زمان میبرد. کمال فکر میکند میتواند بعد از ازدواج با سیبل همچنان با افسون هم باشد هم خدا و هم خرما را با هم میخواسته، پس با سیبل نامزد میکند، اما درست بعد از جشن شب نامزدی افسون ناپدید میشود و کمال در یک سردرگمی و عذاب رنجآور بینهایت در دوری از افسون میماند و برای تسکین این عذاب و رنجی که میکشد به اشیاء پناه میبرد به هر آنچه که او را یاد افسون میاندازد و یا از او بجا مانده است و به این شکل موزهای از اینها میسازد و تاریخ این عشق را برای خودش درست میکند.
نتیجه کار در ابتدا فقط اهداف شخصی کمال را شامل میشود، اما بعدتر بیشتر شبیه به نقشهای است که جامعه و تاریخی خاص را نشان میدهد.
استانبولی که کمال میشناخته است مرده و او با به خاطر آوردن خاطرههایی از هم گسسته و جمع کردن خردهریزهای آن سعی میکند مرگ تدریجی و آرام استانبول را به دیگران هم اطلاع دهد. شورلت آمریکایی مدل 1965، ماشین کمال بامساچی، مظهر کشور ترکیه است که قرار بوده پیشرفته و مدرن باشد، اما از بدشانسی در نهایت آنطور که باید نشده است. استانبول، نه دیگر آن شهر شرقی دوران عثمانی و پایتخت مسلمین جهان است و نه پایتخت مدرنی که زمانی آتاتورک وعده داده بود.
در واقع پاموک در این کتاب به زبان بی زبانی مرثیهای در مرگ استانبول سروده است.
قسمتهایی از کتاب موزه معصومیت (ترجمه مریم طباطباییها، نشر پوینده)
شادترین لحظه زندگیام بود، میدانستم. اگر از قبل این میدانستم برای نجات این شادمانی هر کاری میکردم. ممکن بود همهچیز تغییر کند؟ بله، اگر میدانستم این لحظه، شادترین لحظه زندگیام خواهد بود، هیچوقت آن را از دست نمیدادم. با آرامشی عمیق تمام وجودم از آن حس طلایی پر شد. شادمانیای که شاید چند ثانیه طول کشید اما برای من به اندازه ساعتها و یا سالها گذشت ( صفحه11)
برای دونستن این مسائل به دین و مسجد احتیاجی نیست. همه مون حاضریم برای چیزی که خیلی دوستش داریم همه چیزمون رو بدیم. ( صفحه 54)
احساس میکردم که کنار افسون حس های زیبایی را تجربه میکنم و این حس ها را هر لحظه با خودم این طرف و آن طرف میبردم ( صفحه 62)
داشتم مسئله را اینطور روشن میکردم که رابطه قبل از ازدواج سیبل با مت، معنای عشق واعتماد داشت و همین کار از جانب افسون به معنای جسارت و مدرنیته بود. از این که این حرف را زده بودم سالها احساس پشیمانی کردم. (صفحه 67)
شاید به طرز مسخره ای دلم میخواست یک جایی از حرف هات دروغ باشه، میدونی جون به نظرم آدم برای هر چیزی که ترس از دست دادنش رو داشته باشه دروغ میگه ( صفحه 68)
معرّفی اورهان پاموک
«فریت اورهان پاموک» در هفتم ژوئن 1952 در استانبول در خانوادهای مرفه و پرجمعیت در محله نیشان تاشی به دنیا آمد و هیچ کس آن زمان نمیدانست که او نخستین ترک تباری خواهد شد که برندهی جایزهی جهانی نوبل ادبیات میشود، او این جایزه را در سال 2006 دریافت کرد اما...
معرّفی اورهان پاموک و مشاهدهی تمام کتابها
خلق موزهای برای نوشتن کتاب موزه معصومیت
این رمان در 83 قسمت، بخش بندی شده، پاموک برای ملموس کردن فضاسازی داستان برای خودش موزهای به همین نام تاسیس کرده است.
پاموک تقریبا 6 سال برای این کتاب وقت گذاشت تا بنویسدش و در نهایت این رمان خارقالعاده را بوجود آورد که با این جمله عاشقانه شروع میشود: «میدانستم که این لحظه شادترین لحظه زندگیام است.»
پاموک از همان ابتدای دهه 90 میلادی ایده ایجاد «موزه و نوشتن رمان» را با هم پیش برد و این دو در دل هم رشد کردند. خود پاموک در این باره میگوید:
«موضوع این نبود که من یک کتاب موفق نوشته باشم و بعد فکر کنم که حالا میتوانم موزهای هم بر مبنای این کتاب درست کنم. وقتی دخترم کوچک بود، هر روز او را به مدرسه میبردم و هر روز از برابر یک ساختمان عبور میکردم که نبش یک خیابان قرار داشت. ناگهان، یک روز، فکری عجیب به سرم راه پیدا کرد که داستانی درباره این خانه بگویم. به همین دلیل آن را خریدم و شروع به نوشتن کردم.»
آیا رمان موزه معصومیت یک رمان عاشقانهی رمانتیک است؟
پاموک دربارهی رمان موزه معصومیت میگوید:« هنگامی که میگوییم «رمان عاشقانه»؛ همه فکر میکنند با رمانی طرفند که میگوید: آه چه داستان شیرینی، چه شیرین به دام عشق افتاد، چه رمانتیک... اما نه! از رمانتیک بازی در کتاب من خبری نیست. من از عشق بت نساختهام. قهرمان داستان من در ابتدای داستان بیرحم و حتی خیلی جاها خودخواه است. در آنجا است که خوانندگان انتقاد شدید مرا از قشر مرفه ترک میبینند.»
رمان موزه معصومیت، لطیفترین رمان پاموک
اورهان پاموک به روزنامه صباح گفته است که این لطیفترین رمانی است که تا کنون نوشته است.
این رمان اولین کتابی است که پاموک پس از دریافت جایزه نوبل نوشته است.
سبک نوشتار رمان موزه معصومیت
این کتاب، در سبک خودبازگردانی (Reflective Writing) است. خودبازگردانی به چه معنا است؟ به این معنا که اورهان پاموک، نویسنده، در کتاب هم در نقش اورهان پاموک نویسنده است و خواننده در طول خواندن کتاب این را میداند، یعنی یکی از شخصیتهای کتاب اورهان پاموک نویسنده است.
مقایسه سبک نوشتار «موزه معصومیت» با «نام من سرخ»:
اگر در نام من سرخ، پاموک از راویان متعددی استفاده میکند،در موزه بی گناهی، اشیا را برای روایت کردن انتخاب میکند، اشیا جان دارند چون حامل خاطره هستند و خاطره مربوط به عزیزترین است، تداعی آزاد اشیا ابتکار پاموک در این ماجرای عاشقانه (نه به شیوهی معمول) است، این اولین بار نیست که پاموک روایت چند لایه را در کنار هم قرار میدهد.
در موزه معصومیت شرایط بسیار پیچیده تر است، این بار ما با بینهایت راوی روبرو هستیم، غیر از اینکه آگاهیم وارد موزه شدهایم اطلاعات ما برابر با اشیای روایت کننده است و به مرور تکمیل میشود و زمانی که هشت سال زندگی کمال در خانه افسون به پایان میرسد، میتوانیم ادعای کنار هم گذاشتن سرنخ ها را مطرح کنیم.
موزه معصومیت: ترکیب داستان عاشقانه با ژانر خاطرهنویسی
«تداعی خاطره» ساختار کتاب را تعیین میکند،خاطرات معمولاً براساس وقایع مستند روزانه نوشته میشوند،ما بارها به کتاب های شرح حال،خاطرات و حسب حال برخورد کرده ایم،میدانیم نوشتن جزییات زندگی روزانه،اعمال و کنش ها سند عینی برای دوران آینده است، یکی از دلایلی که ساختار این کتاب را با داستان های عاشقانهی دیگر متمایز میکند، ترکیب داستان عاشقانه با ژانر خاطرهنویسی است:
مورخان، خاطرهنویسی را مبنای اطلاعات خود قرار میدهند و سپس با ارائهی جزییات وضعیت کلی دورهی تاریخی را تحلیل میکنند، این کاریست که پاموک در موزه معصومیت انجام میدهد، چون تعداد اشیای روایتگر اگر نه بینهایت، بلکه بسیار زیاد است، اگر ما یک دوربین فیلمبرداری در اتاق خصوصی یک شخص نصب کنیم و بتوانیم ادعا کنیم اعمال روزانه، وقایع و احساسات فرد را به طور دقیق یادداشت میکنیم، تقریباً ادعای مهملی است چون در ثانیه با هزاران جزییات مهم روبهرو میشویم و ثبت همهی آنها ممکن نیست، اما وظیفهی رمان عینیت بخشیدن به غیرممکن هاست و دوربین حساس کمال- قهرمان رمان موزه معصمومیت- از کوچکترین جزییات هم غافل نیست.
موزه معصومیت پاموک: یک کهکشان عظیم
جزییات در موزه معصومیت همه چیز است چون اشیا را به واقعیت آدمها ارتباط میدهد، زمانی که به این زنجیرهی سیال اشیا نگاه میکنیم متوجه جزییات ناهمگونی میشویم که در درون شی واحدی جریان دارد، برای مثال سیگارهایی که افسون کشیده است، جزییاتی مربوط به محبت، کودتای سیاسی، برنامههای تلویزیون، تلاقی دو نگاه، دلمهی بادمجان و هزاران جزییات بیربط دیگر را به خاطر میآورد و ممکن است اطلاعاتی که در یک صفحه روایت میشود ارتباط موضوعی با هم نداشته باشند اما کلیت اشیا آنها را به هم مربوط میسازد، سیگار تنها نمونهی کوچکی از موزهی پاموک است اگر به تک تک اشیا و خاطرات آن دقت کنیم آیا موزهی کمال بی شباهت به یک کهکشان عظیم نمیشود؟
موزه معصومیت چگونه رمان عاشقانهای هست؟
نکته بارز دیگر این است که بدانیم این داستان عاشقانه چه فرقی با عاشقانه های دیگر دارد و چرا یک رومنس نیست؟ در داستان عاشقانه چند حالت وجود دارد، اول، عشاق پس از سختیهای بسیار عشقشان تحقق پیدا میکند. دوم، عشاق وارد مسیر مصیبتباری میشوند و مرگ آنها را از هم جدا میسازد و سوم، شرایطیست که وارد داستان عاشقانه میشود و عشاق را در مسیر دیگری میاندازد. موزه معصومیت هیچ یک از این نمونهها نیست چون فرجام یا پایان که مهمترین بخش داستان عاشقانه است در این داستان، جابهجا شده است، ما در همان صفحات اول کتاب متوجه میشویم کمال که در حال ازدواج با سیبل است عاشق افسون شده و موزهای را برای زنده ماندن عشقش به وجود خواهد آورد، گوشواره اولین شیای است که به مخاطب معرفی و در موزه خود را نشان میدهد، پس ما از همان اول با فرجامی که در داستانهای عاشقانه مشتاقانه انتظارش را میکشیم، روبهرو هستیم، اما مهم تر از فرجام در این داستان این است که آیا اشیا میتوانند شاهدی برای شور درونی انسان باشند؟
رمان موزه معصومیت پاموک: سند التهاب درونی یک انسان
موزه معصومیت تنها یک روایت معمول عاشقانه نیست هرچند که سرشار از شور عشق است، موزه معصومیت سند التهاب درونی یک انسان است. موزه معصومیت روایت زوال چند خانواده در دهههای ماقبل هزارهی دوم است، تکنگاری دقیق سنت و برخورد آن با تمدن اروپایی که همیشه از موضوعات مورد علاقهی پاموک است، موزه معصومیت شرح وقایع تاریخی چند دهه از تاریخ ترکیه است، همچنین عقاید، خرافات، رسوم اجتماعی، سینمای عامه پسند و هرچه را که در جستجویش هستید در موزه معصومیت پیدا میشود، از این منظر موزه معصومیت برایم بیشباهت به لولیتای ناباکوف نیست، آنجا هم شور راوی نسبت به لولیتا یک روایت عاشقانه را میطلبد اما جستوجوی راوی پا را از حریم داستانهای پورنوگرافی بیرون میکشد و با زنجیرهای از سرنخ های روایی مرتبط میسازد.
زبان رمان موزه معصومیت:
زبان این اثر «خلسه آور» است.در رمان «نام من سرخ» ارتباط وقایع اهمیت زیادی دارد، یک اتفاق حادثهی بعدی را رقم میزند و چون از پایان رمان خبر نداریم، دلهرهآور است. اینجا درست برعکس عمل کرده است، ما از همان اول با وارد شدن به موزه پایان را میدانیم، پاموک اتفاقات را پشت سر هم ردیف نمیکند، بلکه حال و هوای اتفاقات را شرح میدهد، در «نام من سرخ» یک نقاشی یافت شده در جیب جسد، سیلی از حوادث را رقم میزند، ولی اینجا حوادث اهمیتی ندارد، در عوض اهمیت اشیا در احساسیست که در فرد زنده میکند، زمانی که با زنجیرهی اشیا و تلاطم احساسات روبرو میشوید آنوقت میفهمید چرا زبان پاموک در این کتاب خلسهآور است.
مدت زمان مطالعه رمان موزه معصومیت
این کتاب نه تنها شما را خسته نمیکند که جزئیات آن طوری در ذهن شما نقش خواهد بست که شگفت زده تان میکند، با آن ظرافتی که پاموک آن را توصیف کرده است، حق دارد که اینچنین اصری در مخاطب بگذارد کتاب حداقل چهار یا پنج روز از شما زمان میخواهد تا به انتها برسد.
شخصیتهای اصلی داستان:
کمال همسر سیبل و معشوق افسون
افسون معشوقه 17ساله کمال
سیبل نامزد کمال
ترجمههای فارسی رمان موزه معصومیت:
- موزه معصومیت، ترجمه مریم طباطباییها، نشر پوینده، 1399 شابک: 9789642950515
- موزه معصومیت، ترجمه علی شاهری، نشر صدای معاصر، 1399 شابک : 9789651254864
کتابهای صوتی و الکترونیکی از رمان موزه معصومیت
- کتاب صوتی موزه معصومیت:
- نویسندگان: اورهان پاموک
- مترجم: مریم طباطباییها
- گوینده: الهه مسعود
- زبان: فارسی
- مدت زمان پخش: 18 ساعت و 11 دقیقه
- حجم کل فایلها: 271 مگابایت
- تعداد فایلها: 39
- فرمت فایلها: mp3
ایران صدا نیز کتاب صوتی این رمان را منتشر کرده است با مدت زمان 5 ساعت.
- مشخصات کتاب الکترونیک موزه معصومیت:
- نویسنده اورهان پاموک
- مترجم مریم طباطباییها
- ناشر چاپی نشر پوینده
- فرمت کتاب EPUB
- زبان فارسی
- شابک 9789642950515
تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران