loader-img
loader-img-2

کشتن شوالیه ی دلیر(دو جلدی_رقعی)مصدق_جامی نوشته هاروکی موراکامی انتشارات جامی

5 / -
like like
like like

معرّفی کتاب کشتن شوالیه دلیر:

- سال انتشار کتاب کشتن شوالیه دلیر:

کشتن شوالیه دلیر (به ژاپنی騎士団長殺し) رمانی است که توسط نویسنده ژاپنی، هاروکی موراکامی در سال 2017 نوشته شده است.

 

خلاصه‌ای از داستان کشتن شوالیه دلیر:

قهرمان داستان یک نقاش پرتره ناشناس است که همسرش او را در ابتدای کتاب ترک می‌کند. او که ویران شده است، نقاشی پرتره را رها می‌کند و به یک سفر جاده ای طولانی می‌رود. او در میانه سفر جاده‌ای خود با زنی عصبی در یک غذاخوری ملاقات می‌کند که به نظر می‌رسد از دست کسی فرار می‌کند. قهرمان داستان مظنون است که از مردی که در حین غذا خوردن در نزدیکی آنها نشسته است فرار می‌کند. قهرمان داستان این مرد را مردی با سوبارو فارستر سفید رنگ می‌نامد. زن و قهرمان داستان در نهایت به یک هتل می‌روند و رابطه جنسی دارند. روز بعد، او از خواب بیدار می شود زن قبلاً رفته است. او به ناهارخوری برمی گردد و دوباره مردی را با سوباروی سفید می‌بیند و احساس می‌کند که مرد دقیقاً می داند با زن عصبی در هتل چه کرده است.

سفر جاده‌ای قهرمان داستان با خراب شدن ماشینش به پایان می‌رسد. او سپس به خانه دورافتاده پدر دوستش، توموهیکو آمادا، نقاش مشهوری که به خانه سالمندان منتقل شده، نقل مکان می‌کند. [14] در آنجا در اتاق زیر شیروانی او جغدی را می‌بیند که در آن زندگی می‌کند و نقاشی ناشناخته‌ای از توموهیکو، کشتن شوالیه دلیر، که صحنه‌ای از اپرای دون جیووانی را به تصویر می‌کشد. او برای گذران زندگی در روستا به عنوان معلم هنر شروع به کار می‌کند. در همین حال، یکی از همسایه‌های ثروتمند، واتارو منشیکی، مبلغ بسیار زیادی را به او پیشنهاد می‌کند تا پرتره‌اش را نقاشی کند که در نهایت موافقت می‌کند. او در نهایت پرتره‌ای می‌سازد که شبیه هیچ کدام از کارهایی که قبلاً انجام داده است نیست و این باعث می‌شود پرتره‌ای از مردی را با سوباروی سفید شروع کند.

یک شب او صدای زنگ را می شنود و منشیکی را به خدمت می گیرد تا به او کمک کند منبع صدا را پیدا کند. صدای زنگ از تلی از سنگ های سنگین پشت زیارتگاهی در جنگل می آید.

و مجموعه‌ای از حوادث عجیب و اسرارآمیز در ادامه بوجود می‌آید...

 

بخش‌هایی از کتاب:

آن شب به راحتی به خواب نرفتم. نگران بودم که ممکن است زنگوله ناگهان از داخل استودیو به صدا درآید. اگر اینگونه می‌شد، چه باید می‌کردم؟ پتو را روی سرم کشیده و وانمود می‌کردم هیچ اتفاقی نیفتاده و منتظر طلوع خورشید می‌ماندم؟ یا شاید بهتر بود چراغ‌قوه را برداشته و برای بررسی اوضاع به داخل استودیو می‌رفتم؟ چه صحنه‌ای را آن‌جا شاهد خواهم بود؟
قادر به تصمیم‌گیری در خصوص واکنش مناسب نبودم؛ بنابراین روی تخت‌خواب دراز کشیدم و مطالعه کردم. خوشبختانه حتی پس از ساعت دو صبح، صدایی از زنگوله برنخاست و فقط هیاهوی همیشگی حشرات به گوش می‌رسید. به مطالعه‌ی کتاب ادامه دادم و هر پنج دقیقه یک بار، ساعت روی میز کنار تخت‌خواب را نگاه کردم. زمانی که عدد دو و سی دقیقه را روی صفحه‌ی ساعت دیجیتال مشاهده کردم، نفس راحتی کشیدم. امشب زنگوله به صدا درنیامد! کتاب را بستم، چراغ روی میز کنار تخت‌خواب را خاموش کردم و به خواب رفتم.
صبح روز بعد، قبل از ساعت هفت صبح بیدار شدم و فوراً به سراغ زنگوله رفتم. وارد استودیو شدم؛ زنگوله دقیقاً همان جایی بود که روز گذشته خودم گذاشته بودم. خورشید زندگی بخش کوهستان را روشن کرده بود. کلاغ‌ها طبق معمول سروصدای زیادی راه انداخته و از این سو به آن سو مشغول پرواز بودند. زیر نور خورشید، زنگوله ظاهر عجیبی نداشت؛ بلکه فقط یک اسباب ساده‌ی موسیقی بودایی بود که احتمالا در گذشته‌های دور موارد استفاده‌ی زیادی داشته است.
به آشپزخانه رفتم، قهوه را دم کردم و سپس یک فنجان نوشیدم. یک قطعه نان در توستر گرم کردم و خوردم. سپس روی تراس رفتم تا هوای پاک صبحگاهی را تنفس کنم. به نرده‌ی تراس تکیه دادم و پنجره‌های خانه‌ی منشیکی را در آن سوی دره تماشا کردم. پنجره‌های بزرگ با شیشه‌های رنگی تلألؤ خاصی در نور روز داشتند. احتمالا یکی از وظایف هفتگی این بود که همه‌ی آن‌ها را تمیز کند. شیشه‌ها همیشه تمیز و درخشان بودند. مدتی به خانه‌ی او خیره شدم، اما منشیکی را ندیدم. هنوز به آن درجه از صمیمیت نرسیده بودیم که زمانی از روز را برای دست تکان دادن از این سوی دره تعیین کنیم.

 

معرّفی هاروکی موراکامی:

هاروکی موراکامی متولد کیوتو در کشور ژاپن در سال 1949 میلادی است. پدر و مادر موراکامی هر دو استاد ادبیات ژاپنی بودند و در خانه پایبند سرسخت رسوم ژاپنی بودند. در دوران کودکی و نوجوانی آثار نویسندگان ژاپنی زیادی را مطالعه نکرده بود اما...

معرّفی هاروکی موراکامی و مشاهده‌ی تمام کتاب‌ها

 

سانسور و رمان کشتن شوالیه دلیر:

در هنگ کنگ، این کتاب توسط دادگاه مقالات زشت هنگ کنگ تحت عنوان "کلاس II - ناشایست" طبقه بندی شده است. تحت چنین طبقه‌بندی، ناشر نباید کتاب را بین افراد زیر 18 سال توزیع کند و باید با اخطارهای چاپی روی جلد و پشت جلد مهر و موم شود. کتابخانه های عمومی اجازه ندارند کتاب را به افراد زیر 18 سال امانت دهند. پس از طبقه بندی، این کتاب از قفسه های نمایشگاه کتاب هنگ کنگ نیز حذف شد.
عموم مردم با طوماری پاسخ دادند که توسط گروه «خانه ادبیات هنگ کنگ» در فیس‌بوک ارسال شده بود این طومار اعلام کرد که این تصمیم "مردم هنگ کنگ را شرمسار خواهد کرد" و هشدار داد که می تواند به جایگاه بین المللی بخش انتشارات و فرهنگی شهر لطمه بزند. در 26 جولای 2018، این طومار 2100 امضا دریافت کرد.

 

آنچه دیگران در مورد رمان کشتن شوالیه دلیر گفته‌اند:

Kirkus Reviews این رمان را «در مجموع عجیب و غریب – و به طرز خشنودکننده ای فریبنده» نامید و آن را در فهرست «بهترین داستان‌های 2018» خود قرار داد.

رندی روزنتال در نقد خود برای لس آنجلس ریویو آو بوکز این کتاب را ستود و نوشت: «با نوشتن درباره استعاره ها و ایده ها، با به صدا درآوردن زنگ های زیرزمینی موراکامی به ما یادآوری می کند که جهان بیش از آن چیزی است که ما فکر می کنیم مسحور شده است.»

 

ترجمه‌های فارسی از رمان «کشتن شوالیه دلیر»:

این رمان با 2 ترجمه به زبان فارسی چاپ شده است:

  1. «کشتن شوالیه دلیر» با ترجمة فروزنده دولت‌یاری از نشر جامی (مصدق) دو جلدی
  2. «مردی که می‌خواست پرتره نیستی را بکشد» با ترجمة اسدالله حقانی از نشر ثالث دو جلدی

 

کتاب‌های صوتی و الکترونیکی از کشتن شوالیه دلیر:

مشخصات کتاب‌های الکترونیکی این اثر:

  1. براساس نسخه‌ی چاپی نشر جامی.

 

 

تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "کشتن شوالیه ی دلیر(دو جلدی_رقعی)مصدق_جامی" می نویسد