loader-img
loader-img-2

ادبیات امروز،رمان39 (دریا) نوشته جان بنویل انتشارات افق

5 / -
like like
like like

معرفی کتاب «دریا» اثر «جان بنویل»

کتاب «دریا | به انگلیسی: The Sea» اثر «جان بنویل | به انگلیسی John Banville» که در سال «2005» با موضوع عشق، فقدان و قدرت غیرقابل پیش‌بینی حافظه نوشته شده است. این کتاب دارای یک شروع خاص است که نشان‌دهنده‌ی روایتی ساده اما پرابهام می‌باشد. شخصیت اصلی کتاب، مردی ایرلندی میان‌سالی به نام مکس موردن است که خاطرات گذشته‌ی خود را مرور می‌کند. در سال 2011 فیلمی براساس این کتاب به کارگردانی استفن براون ساخته شده است.  

 

دیگران مهم در ارتباط با این کتاب چه گفته‌اند؟

به نقل از Don DeLillo: بنویل نثری روان و در عین‌حال جسورانه دارد و این ویژگی موهبتی ارزشمند برای کندوکاو در روح انسان‌هاست.
به نقل از Spectator: بنویل از نویسندگان صاحب سبک زمانه‌ی ماست.
به نقل از Washington Post Book World: شایان توجه... قدرت و اعجاب و زیبایی گزنده‌ی (دریا) مایه‌ی شگفتی است.
به نقل از Sunday Telegraph: جان بنویل با لطافت طبع باریک بینانه و سبک بدیع خود، جانشین خلف (ولادیمیر) ناباکوف است.
به نقل از USA Today: دریا، ژرف و فوق‌العاده در مورد فناپذیری، اندوه، مرگ، دوران کودکی و خاطرات ارائه می‌دهد... به شکل غیرقابل انکاری درخشان.

 

بخشی از کتاب

در بخشی از کتاب می‌خوانید: «وقتی رسیدیم شگفت‌زده شدم که دیدم روستایی را که به یاد می‌آورم، تکان نخورده است. گویی بعضی چشم‌ها می‌دانند کجا را نگاه کنند، چشم‌هایی که چشم من بود. مثل این بود که با شعله‌ای قدیمی رو‌به‌رو شویم که خطوط باریک آن بر اثر مرور زمان جرم گرفته اما به‌راحتی قابل تشخیص است. از ایستگاه راه‌آهن متروک گذشتیم و به پل کوچک رسیدیم که دست‌نخورده باقی بود، درست سر جای خودش! لشم را بالای پل که کشیدم همه‌چیز یادم آمد، انگار یکهو بالا آمد و فروافتاد و همه‌چیز جلو چشم‌های من جان گرفت، جاده‌ی رو به تپه و ساحلی که آن پایین بود و دریا. دم خانه نایستادم. فقط از جلو آن که رد می‌شدیم سرعت کم کردم. لحظه‌هایی هست که گذشته با چنان نیرویی ظاهر می‌شود که به‌نظر می‌رسد آدم را از بین می‌برد.
زندگی درست و حسابی همه‌اش تلاش است، کار بی‌وقفه و پی‌در‌پی، اینکه با کله بروی توی شکم دنیا، یک چیزی توی همین مایه‌ها، اما حالا وقتی به گذشته نگاه می‌کنم، می‌بینم بخش اعظم زندگی من و توان و تلاشم برای این بوده که سرپناهی گیر بیاورم و توی گوشه‌ای دنج با خودم خلوت کنم. آدم با خودش تعارف ندارد. از قضا تحقق هم یافت. بیش‌تر، خودم را سردسته‌ی دزدهای دریایی می‌دیدم که با قه‌ای که توی دهان داشتم ترتیب همه را می‌دادم، اما حالا می‌فهمم که همه‌ش خواب و خیال بوده است.
چیزی که می‌خواستم از اول تا آخر این بوده که توی گوشه‌ای بخزم و خودم را حفظ کنم و در گرمای امن جنینی پناه بگیرم و در آن از گزند نگاه‌های سرد و بی‌اعتنای آسمان در امان باشم و سرمای تند و ویرانگر را حس نکنم. برای همین است که گذشته برای من همواره چنین پناهگاهی دست و پا می‌کرد. سرمای فعلی و زمهریر بعدی را از خود می‌راندم و به گذشته‌ی گرم و نرم پناه می‌برم. اما راستی، چه وجودی داشت، این گذشته؟ به هر حال همین فعل و حال خودمان بود، یعنی روزگاری و حالی که رفته است، همین.»

 

درباره «جان بنویل»

جان بنویل یک نویسنده‌ی ایرلندی است که در 8 دسامبر سال 1945 به دنیا آمده است. او جوایز مختلفی از جمله جایزه‌ی ادبی بوکر سال 2005، جایزه‌ی فرانتس کافکا در سال 2011 و جایزه‌ی استوریاس در سال 2014 را دریافت کرده است. جان بنویل کتاب دریای خود را (مطالعه‌ی استادانه‌ی اندوه، خاطره و عشق تداعی شده) خواند.

 

دیگر آثار «جان بنویل | به انگلیسی: John Banville»

دکتر کوپرنیک، کپلر، نامه‌ی نیوتون، مدرک، فردی مونتگومری، ارواح، آتنا، کسوف، کفن، نور باستانی، دریا، بی‌نهایت‌ها، گیتار آبی، خانم اسموند لندن، برف لندن و آوریل در اسپانیا لندن از دیگر آثار جان بنویل هستند.

 

کتاب «دریا» برنده‌ی چه جایزه‌ای شد؟

جان بنویل با نوشتن کتاب دریا توانست جایزه‌ی بوکر سال 2005 را از آن خود کند.

 

بهترین نسخه کتاب «دریا»

انتشارات افق با ترجمه‌ی اسدالله امرایی کتاب دریا را به چاپ رسانده است.

 

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "ادبیات امروز،رمان39 (دریا)" می نویسد