loader-img
loader-img-2

ملانصرالدین و ایران (نود و شش مقاله از مجله ی ملانصرالدین) نوشته فرهاد دشتکی نیا انتشارات علم

5 / -
like like
like like

معّرفی کتاب « ملانصرالدین و ایران» اثر « فرهاد دشتکی‌نیا»

کتاب «ملانصرالدین و ایران» اثر «فرهاد دشتکی‌نیا» در سال 1400 به چاپ دوم رسید . این اثر مجموعه داستانهایی از مجله ی ملانصرالدین است که سال های طولانی در گرجستان ، تبریز و باکو منتشر می شد. ملانصرالدین منتقد خوش طبعی و بذله گویی بود که با جهل و نادانی مخالفت می کرد. ملانصرالدین بیش از هر جای دیگر در کشور ما به عنوان شخصیتی طناز اما نمادین محبوبیت دارد. هدف داستانهای ملا نصرالدین و نویسندگان این شخصیت مبارزه با این جهل و آگاهی بخشی در قالب طنز و کاریکاتور بود. جهلی که عاملانی داشت: استبداد و مقدس مآبان و ریزه خواران آن ها. در مقابل، زبان زنان، کودکان، فعله ها و حمال ها، کشاورزان و پیشه و رانی بود که صدایشان شنیده نمی شد. صداهایی که نویسندگان ملانصرالدین در مقاله ها و یادداشت ها و کاریکاتورهای شان بازتاب می دادند. مجموعهٔ حاضر، گزیده ای است از مقالات ملانصرالدین دربارهٔ ایران و ایرانیان مهاجری که در قفقاز بودند. و مبنای گزینش آنها موضوعات سیاسی است.

 

دیگران مهم درباره‌ی این کتاب چه گفته اند؟

انتشارات علم منتشر کرد: جلیل محمد قلی‌زاده، مدیر و سردبیر مجله‌ی ملانصرالدین، در سال‌های پایانی عمر در خاطراتش نوشت:«ملانصرالدین، مولد زمانه‌ی خویش بود» ...

 

بخشی از کتاب

جملاتی از کتاب:
یا مثلاً اوسّا علی از ایروان نوشته است که کنسولِ ایروان تعدادی از فراش‌ها را به سرکردگیِ نایب کنسول در جادهٔ نخجوان و تعدادی را هم در مسیرِ اوچ کلیسا6 گذاشته است. نایب‌ها و فراش‌ها چماق به دست از صبح تا غروب کنارِ جاده صف کشیده‌اند و منتظرند. بله! می‌بینند که از دور چند نفر با سر و صورتی خاکی، خمیده، پابرهنه و پیاده با لباس‌های پاره پوره سرشان را انداخته‌اند پایین و آرام می‌آیند. نایب و فراشان به پیشوازشان می‌روند. اولین سؤالی که می‌پرسند این است: «کجایی هستید؟» اگر بگویند رعیّت روسیه هستیم، نجات پیدا می‌کنند. اما اگر بگویند ایرانی هستیم کارشان تمام است. نایب، شخصاً جیب‌های مسافران را وارسی می‌کند. اگر در حین وارسی کمترین نشانهٔ نارضایتی از سوی مسافران دیده شود به فراشان دستور می‌دهد بزنند. گاه پیش می‌آید یکی از مسافران مقاومت می‌کند و اجازه وارسی نمی‌دهد. او را می‌برند نزد کنسول. مثلاً مشهدی حیدرقلی نوشته است که مرا بردند نزد کنسول و گفتند این مرد پر رویی می‌کند. کنسول با عصبانیت از جایش بلند شد. اصلا یادم نمی‌رود. آدمِ بلند بالایی بود. من هم که قدّم کوتاه است. آمد نزدیک. با پایِ راستش چنان ضربه‌ای به کلّه‌ام زد که کلاه از سرم افتاد. انقدر با مشت به کلّه‌ام زد که کم مانده بود بمیرم. فردای آن روز یک کلّه قند از من گرفت و از سر تقصیرم! گذشت. گفتم: «بین خودمان بماند خان! دیروز بدجوری کتکم زدید» ببینید چه جوابی به من داد: «من مثل سایر کارگزاران نیستم که مفت و مجانی بخورم و بخوابم. من همیشه با عَرقِ جبین به پادشاه خدمت می‌کنم»

 

درباره‌ی «فرهاد دشتکی‌نیا»

فرهاد دشتکی نیا نویسنده ی جوان ایرانی ، متولد سال 1362، عضو هیأت علمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان می باشد. وی جامعه شناس تاریخی ، تحلیلگر و نویسنده مقالات متعدد در نشریه های به نام تاریخی می باشد. از جمله مقالات وی می توان به (مطالعات تاریخی جنگ جهانی اول) و(بحران معیشت انقلاب مشروطیت) اشاره نمود.

 

دیگر آثار « فرهاد دشتکی‌نیا»

از جمله آثار این نویسنده می‌توان به عناوین زیر اشاره کرد:
سرگذشت سایه ها 
نامه بیداری
جمشید روستا ,حاج محمدکریم خان کرمان (زندگی و آثار)
جمشید روستا,احمدعلی خان وزیری (زندگی و آثار)
در خانه ی همسایه ها
سال های یأس و امید
حادثه همزاد من است

 

نسخه های متعدّد از کتاب " ملانصرالدین و ایران"

کتاب «ملانصرالدین و ایران» نوشته‌ی « فرهاد دشتکی‌نیا» توسط انتشارات علم در سال 1400 به چاپ دوم رسیده است.


 

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "ملانصرالدین و ایران (نود و شش مقاله از مجله ی ملانصرالدین)" می نویسد