loader-img
loader-img-2

بوطیقای نو و هزار و یک شب (ادبیات،هنر و اندیشه91) نوشته جواد اسحاقیان انتشارات افراز

5 / -
like like
like like

معرّفی کتاب «بوطیقای نو و هزار و یک شب» اثر «جواد اسحاقیان» 

کتاب «بوطیقای نو و هزار و یک شب (ادبیات،هنر و اندیشه91)» اثر «جواد اسحاقیان» کتابی با نگرش متون کهن که روایتگر دیدگاه تازه‌ای از اثر بزرگ "افسانه‌های هزار و یک شب" است. این اثر که ترکیبی از اسطوره، حکایت، قصّه، تخیل و ادبیات شفاهی و عامیانه است، این بار با رویکرد نقد به بیانی تازه از این اثر کهن پرداخته است. نویسنده تلفیقی از فرهنگ های ملل مختلف مانند ایران، عرب، هند، یهود، یونان، روم و مصر را در کنار هم در این کتاب فراخوانده است.

 

بخشی از کتاب

در بخشی از کتاب می‌خوانید:
«این حکایت از آن‌جا آغاز می‌شود که «تاج الملوک»، ملک زادهٔ مدینة الخضرای اصفهان، در شکارگاه به بازرگان زاده‌ای «عزیز» نام برمی‌خورد و از کار وی درشگفت می‌شود و از او درمی‌خواهد که متاع بازرگانی خویش به وی بنماید و از علت گریستن خود شمه‌ای بگوید:
«جوان چون این بشنید آهی برکشید و بنالیده گفت: ای ملک‌زاده! مرا طرفه حدیثی و عجیب حکایتی با این پارچه و خداوند این و با این صورت‌ها هست. پس پارچه باز کرد. در آن پارچه، صورت غزالی ـ که با زر سرخش نگاشته بودند ـ پدید شد و در برابر او غزال دیگر بود که با نقره‌اش نگاشته بودند و در گردن آن غزالان، طوقی زرین مرصّع بدیدند. چون تاج الملوک آن نقش‌ها بدید و صنعت بدیع آن‌ها را مشاهده کرد (وی را) به شنیدن حدیث آن جوان رغبت تمام افتاد» (تسوجی، 1383 410).
«عزیز» حدیث دلدادگی خود را از آن‌جا بازمی‌گوید که قرار است در ظهر آدینه‌ای وی را به «عزیزه» نامی ـ که دختر عموی اوست ـ کابین کنند. پدر، اسباب عقد همه فراهم آورده و «به جز نوشتن عقد نامه چیزی نمانده.» قضا را داماد پس از بیرون رفتن از حمام، به جای آمدن به خانه به مهمی به کوچه‌ای می‌رود که تا آن هنگام ندیده است. می‌خواهد عرق از چهره بزداید که دستارچه‌ای سفید از پنجره‌ای بر دامن جبّهٔ وی فرو می‌افتد و چون سر، بالا می‌گیرد، چشمش بر خوبرویی می‌افتد که «آدمی به خوبی او ندیده» است. خوبرو که ـ خداوندِهمان غزال بر پارچه بوده ـ اشاراتی به وی می‌کند که جوان درنمی‌یابد و چون شب هنگام به خانه بازمی‌گردد، بساط عقدکنان را برچیده، دختر عمو را گریان و پدر را خشمگین و مغبون می‌یابد. «عزیزه» اشارات رمزآمیز خوبرو را بر پسر عموی بی‌وفا و بی‌حمیت، فاش می‌کند و به جای آن‌که او را به خاطر قصورش بنکوهد، می‌کوشد مقدمات وصالتش را به رقیب عشقی خود فراهم آورد.

 

درباره‌ی «جواد اسحاقیان»

"جواد اسحاقیان" متولد 1327 در سبزوار؛ منتقد ادبی، مدرس دانشگاه، و پژوهشگر ادبیات داستانی معاصر ایران است. مدرک کارشناسی‌اش را در ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی مشهد و مدرک کارشناسی ارشدش را از پژوهشکدهٔ فرهنگ ایران (دانشگاه علامه طباطبایی کنونی) گرفته‌است. او سابقه‌ی تدریس در دانشگاه‌های آزاد بیرجند، پیام‌نور و فردوسی مشهد را دارد.
فعالیت حرفه‌ای او به سه بخش تقسیم می‌شود. دوره‌ی اول در اوج جوانی با نگارش کوششی برای ارزیابی اندیشه‌های گوگول و ترجمه‌ی نامه‌هایی از شیلی همراه بود. دوره‌ی دوم پس از انقلاب با انتشار کلیدر، رمان عشق و حماسه، سایه‌های روشن در داستان‌های جلال آل‌احمد، درنگی بر سرگردانی‌های شهرزاد پسامدرن، راهی به هزارتوی رمان‌نو، از خشم و هیاهو تا سمفونی مردگان و... همراه بود. دوره‌ی سوم با انتشار مجموعهٔ داستان‌شناخت ایران مرتبط است که به نقد و بررسی نویسندگان ایرانی در چندین جلد می‌پردازد.

 

دیگر آثار «جواد اسحاقیان»

از جمله آثار این نویسنده می‌توان به عناوین زیر اشاره کرد:
مهارت نگارش پایان‌نامه و رساله به انضمام موضوع‌یابی با محوریت ادعیه -1401
فرقه‌های انحرافی: شیخیه، بابیه و بهائیت -1394
داستان شناخت ایران: نقد و بررسی آثار احمد محمود -1393
داستان شناخت ایران: نقد و بررسی آثار جمال‌زاده -1393
داستان شناخت ایران: نقد و بررسی آثار سیمین دانشور -1393
اشباح انحراف: بررسی انحرافات تفسیری جریان‌های مدعی مربوط به مهدویت در تاریخ معاصر -1392
سایه‌های روشن در داستان‌های جلال آل‌احمد - 1388  

 

نسخه های متعدّد از کتاب "بوطیقای نو و هزار و یک شب"

کتاب «بوطیقای نو و هزار و یک شب» نوشته‌ی «جواد اسحاقیان» توسط انتشارات افراز در سال 1396 به چاپ یکم رسیده است.

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "بوطیقای نو و هزار و یک شب (ادبیات،هنر و اندیشه91)" می نویسد