معرّفی کتاب «ستوان من» اثر «دانیل گرانین»
کتاب «ستوان من | به انگلیسی: My Lieutenant» اثر «دانیل گرانین | به انگلیسی: Daniil Granin» که در سال 2012 به انتشار رسید، دربارهی طولانی ترین حصر تاریخ "محاصرهی لنینگراد" است. در جنگ جهانی دوم لنینگراد چیزی قریب به 900 روز در محاصرهی نیروهای ارتش آلمان بود که باعث شد حدود 600 نفر از سکنهی آنجا در اثر جنگ و قحطی جان خود را از دست بدهند. این کتاب بازگو کننده حقایق آن برهه از تاریخ است که نویسنده به طرز ماهرانهای آن را با عناصر خیال درآمیخته است. شخصیت اصلی داستان ستوانی از ارتش سرخ است که این واقعیات را از نزدیک درک کرده است. این رمان در دوفصل نگارش شده است؛ فصل اول به خاطرات روزهای محاصره اختصاص دارد و فصل دوم به روزهای پس از محاصره می پردازد. این کتاب یکی از مشهورترین و تاثیر گذار ترین داستان های ادبیات روسیه است.
دیگران مهم دربارهی این کتاب چه گفته اند؟
به نقل از مهسا شمسی پور در کتاب نیوز:
«از آنجا که دانیل گرانین خود حضور پررنگی در جنگ داشته و نیز بعد از جنگ آثار آن را در رفتار حکومت با شهروندان، سربازان، معلولان آسیبدیده در جنگ از نزدیک شاهد بوده، در به تصویر کشیدن دو زمان جنگ و صلح بسیار موفق بوده و میتوان گفت «ستوان من» داستانی مستند است. داستان یکی از تاثیرگذارترین آثار ادبی زمان خود است که اتفاقات آن در سرزمین سرد شمال آسیا، روسیه کمونیستی اتفاق میافتد».
بخشی از کتاب
قسمتهایی از کتاب:
«شب هنگام سوختن لنینگراد را در آتش به وضوح میتوانستیم ببینیم. شعلههای آتش از دور کوچک و بیخطر به نظر میرسیدند. روزهای اول ما فقط حدس میزدیم و با هم بحث میکردیم: «کجا دارد میسوزد، چه چیزی دارد میسوزد...» و هر کس به خانۀ خودش فکر میکرد، اما ما هیچوقت کاملاً مطمئن نبودیم که الان کدام خیابان یا محله دارد میسوزد، چرا که شهر در افق، انتهایی نداشت. تنها لایهای از دود، شهر را پوشانده بود. ماه اکتبر هم گذشت و پس از آن ماههای دیگر یکی پس از دیگری سپری میشد. شهر کاملاً در آتش سوخته بود و ما سعی میکردیم که به آن طرف نگاه نکنیم. ما همه در سنگری در حومۀ منطقۀ پوشکین نشسته بودیم. خط مقدم ارتش آلمان به شکل مثلث به سمت جلو پیشروی میکرد. لبۀ تیز این مثلث دیگر به خط مقدم ما نزدیک شده بود؛ تقریباً 150 متر فاصله داشتیم. وقتی باد میوزید، صدای قوطیهای کنسرو که به هم میخوردند، کاملاً شنیده میشد. این صداها باعث وحشتمان میشد. در ابتدا فکر میکردیم کسی نمیتواند به گرسنگی عادت کند، اما حالا این احساس ضعیف شده بود. در دهانمان همیشه احساس درد داشتیم. لثههامان ورم کرده و مانند پنبه شده بودند. شنل، تفنگ و حتی کلاه هم روز به روز برایمان سنگینتر میشد. همه چیز سنگینتر شده بود، غیر از جیرۀ نان. ما دیگر صدای آلمانیها را میشنیدیم. حتی کلماتی بودند که به دلایلی کاملاً واضح شنیده میشدند.»
دربارهی «دانیل گرانین»
دانیل آلکساندرویچ گرانین | به انگلیسی: Daniil Granin زادهی اول ژانویهٔ 1919 میلادی در روسیه است. نویسندهی مشهور ادبیات روسیه است. گرانین نوشتن را در دهه 1930، در حالی که هنوز دانشجوی مهندسی در موسسه پلی تکنیکی لنینگراد بود، شروع کرد و بعد از شروع جنگ، داوطلب شد که به عنوان سرباز بجنگد. او مؤسسهی اجتماعی «قلبهای مهربان» را تأسیس کرد و رئیس بنیاد جهانی امور خیریه به نام «لیخاچیوف» بود. گرانین نویسندهی آزادیخواهی بود که در انتقاد از جنگ و آتشافروزیِ سرانِ حاکم مینوشت، در روسیه او را مظهر شرافت و وجدان ملت مینامیدند. وی در چهارم ژوئیه 2017 در سن 98 سالگی در سنپتربورگ چشم از جهان فرو بست.
دیگر آثار «انیل گرانین | Daniil Granin»
از جمله آثار این نویسنده میتوان به عناوین زیر اشاره کرد:
جنایات آلمانی، مکافات روسی
برخاسته از خاکستر: پترودورتس، پوشکین، پاولوفسک
گاومیش کوهان دار امریکایی
کتاب "ستوانِ من" برندهی چه جوایزی شده است؟
رمان «ستوانِ من» در سال 2012 برندهٔ جایزهی «کتاب بزرگ» شد. همچنین این کتاب در سال 2013 در کشور چین برندهی جایزهی «بهترین رمان سال» شد و در سال 2016 جایزهی فرهنگ و هنرِ سنپتربورگ را از آنِ خود کرد.
نسخه های متعدّد از کتاب "ستوان من"
کتاب «ستوان من» نوشتهی «دانیل گرانین» به ترجمهی نازیلا حاجیوا توسط در سال 1398 به چاپ یکم رسیده است.
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران