معرّفی کتاب شب و روز:
- سال انتشار کتاب شب و روز:
شب و روز (به انگلیسی Night and Day) رمانی از ویرجینیا وولف است که برای اولین بار در 20 اکتبر 1919 منتشر شد.
خلاصهای از داستان شب و روز:
داستان شب و روز درلندن ادواردین می گذرد، شب و روز زندگی روزمره و دلبستگیهای عاشقانه دو آشنا، کاترین هیلبری و مری دچت را در تضاد قرار میدهد.
این رمان چهار شخصیت اصلی دارد: کاترین هیلبری، ماری داچت، رالف دنهام و ویلیام رادنی. شب و روز به سوالات مربوط به حق رای زنان می پردازد و می پرسد که آیا عشق و ازدواج می توانند در کنار هم وجود داشته باشند و آیا ازدواج برای خوشبختی ضروری است یا خیر. نقوش سراسر کتاب شامل ستارگان و آسمان، رودخانه تایمز و پیاده روی است. وولف ارجاعات زیادی به آثار ویلیام شکسپیر دارد به ویژه نمایشنامه کمدی «هر طور شما دوست دارید».
بخشهایی از کتاب:
ماری داچت به دفترش برگشت و متوجه شد که یک بار دیگر حق رای زنان، به جهت ترفندهای ماهرانه و پیچیدهی پارلمانی از آنها سلب شده بود. خانم سیل حالتی نزدیک به جنون داشت. نییرنگ وزرا، خیانت بشریت، اهانت به زنانگی، افول تمدن، تباهی فعالیت عمری زنها، برانگیخته شدن احساسات – همهی اینها سر فصلهایی بودند که به نوبت رویشان بحث شد و کلی بریدهی علامت خوردهی روزنامه – که علامتهایشان به جهت آزردگی ماری گنگ و مبهم بودند – پخش و پلا شد.
خانم سیل همین طور که با دست به سمت پنجره و عابران و اتوبوسهایی که در سمت دور میدان روسل در حال عبور بودند اشاره میکرد، گفت: «قوانین مقدماتی و ابتدایی حقوقی از دایرهی فهم اینها خارج است. ما فقط میتوانیم به خودمان به عنوان پیشگامانی در انزوای سیاسی نظر بیندازیم، ماری. فقط میتوانیم صبورانه ادامه داده و مدام حقیقت را جلو چشم بیاوریم. مسئله آنها نیستند.» او همین طور که از چشم انداز عبور و مرور دل میکند، ادامه داد: «مسئله رهبرانشان است.
نجیبزادههایی که در پارلمان مینشینند و سالیانه چهارصد تا از پول مردم به جیب میزنند. اگر تحت اجبار مرافعه را با آنها در میان میگذاشتیم، خیلی زود به عدالت دست پیدا میکردیم. من همیشه مردم را باور داشتم و هنوز هم دارم. اما -» سر جنباند و اشارهاش به این بود که او یک فرصت دیگر به آنها میدهد و اگر آنها از آن بهره برداری نکنند، او نمیتوانست جوابگوی پیامدها باشد.
معرّفی ویرجینیا وولف:
«آدلاین ویرجینیا استیون در 25 ژانویه 1882 در شماره 22 هاید پارکتگیت در کنزیتگتن لندن به دنیا آمد. و بعد از ازدواج با لئونارد وولف، به نام ویرجینیا وولف معروف شد اما...
معرّفی ویرجینیا وولف و مشاهدهی تمام کتابها
درونمایه رمان شب و روز:
این رمان به بررسی روابط بین عشق، ازدواج، شادی و موفقیت میپردازد.
شخصیتهای اصلی رمان شب و روز:
- کاترین هیلبری
کاترین هیلبری نوه یک شاعر برجسته و متعلق به طبقه ممتاز است. اگرچه خانواده اش اهل ادبیات هستند، کاترین مخفیانه ریاضیات و نجوم را ترجیح میدهد. در اوایل رمان، کاترین با ویلیام رادنی نامزد می کند. پس از مدتی آنها نامزدی خود را پایان میدهند. در نهایت کاترین با رالف دنهام ازدواج میکند. اگرچه مری و کاترین شخصیتهای اصلی زن هستند، کاترین اغلب با ماری ارتباط برقرار نمیکند. کاترین فردی بسیار منزوی است و در تلاش است تا نیاز خود به آزادی شخصی را با تصوراتش از عشق تطبیق دهد.
- رالف دنهام
رالف دنهام وکیلی است که گهگاه برای مجله ای که توسط تروور هیلبری، پدر کاترین است، مقاله مینویسد. برخلاف چند شخصیت دیگر رمان، او مجبور است برای امرار معاش و مراقبت از خانوادهاش کار کند: مادرش، که یک بیوه است و چندین خواهر و برادرش. او اولین حضور خود را در این رمان در مهمانی چای هیلبریس انجام میدهد. رابطه رالف با ویلیام رادنی نسبتاً رسمی است، در حالی که رابطه رالف با ماری دوستانه تر است. در یک نقطه از داستان رالف به عشق ماری به خودش پی می برد و از او خواستگاری می کند. با این حال، ماری قبلاً فهمیده است که کاترین را دوست دارد و پیشنهاد او را رد کرده میکند.
- ماری داچت
ماری داچت، دختر یکی از معاونان کشور، در دفتر سازمانی کار میکند که برای تصویب حق رای زنان مبارزه می کند. اگرچه ماری می توانست بدون کار راحت زندگی کند، اما کار را انتخاب می کند. مری را میتوان نمونهای از ویرجینیا وولف ایدهآل در نظر گرفت که در اتاقی از آن خود، حرفههایی برای زنان، مرگ شب پره و مقالات دیگر، و دیگر مقالات فمینیستی شرح داده شده است.
زندگی عاشقانه ماری کوتاه مدت و ناموفق است. او به شدت عاشق رالف دنهام میشود، با این حال، هنگامی که او در نهایت از او خواستگاری میکند، او او را رد میکند و او را غیر صادق میداند. ماری همچنین به عنوان یک گوش شنوا و سنگ صبور احساسی برای شخصیتهای دیگر، به ویژه رالف و کاترین عمل میکند. هر زمان که رالف، کاترین یا سایر شخصیتها نیاز دارند در مورد عشق یا ناراحتی خود به کسی بگویند، آنها همیشه برای خوردن چای به خانهی ماری میروند. او در پایان رمان مجرد میماند.
- ویلیام رادنی
ویلیام شاعر و نمایشنامه نویسی سرخورده است .او اولین رابطه عاشقانه کاترین است، اما تا حد زیادی توسط موقعیت پدربزرگش به عنوان یکی از بزرگترین شاعران انگلیسی جذب می شود. ویلیام اغلب سعی می کند کاترین را تحت تاثیر قرار دهد بدون اینکه متوجه محدودیت های خود شود. پس از اینکه کاترین تصمیم می گیرد با او ازدواج نکند، ویلیام به دخترعموی کاترین، کاساندرا علاقه مند می شود. در حالی که کاترین نماینده ایده های نسل جدید در مورد ازدواج است، کاساندرا - حداقل در ذهن ویلیام - نشان دهنده ایده های مرسوم ویکتوریایی در مورد ازدواج است که در آن زن به شوهرش خدمت میکند. در پایان رمان، ویلیام و کاساندرا نامزد میکنند.
ترجمههای فارسی از رمان «شب و روز»:
1.با ترجمة محمد سیدصالح از نشر جامی (مصدق).
تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران