معرّفی کتاب یک جفت چشم آبی:
- سال انتشار کتاب یک جفت چشم آبی:
یک جفت چشم آبی (به انگلیسی A Pair of Blue Eyes) رمانی نوشته تامس هاردی است که در سال 1873 منتشر شد، اولین بار بین سپتامبر 1872 و ژوئیه 1873 به صورت سریالی منتشر شد. این سومین رمان منتشر شده هاردی بود و اولین رمانی بود که در اولین انتشار به صورت ناشناس منتشر نشد. هاردی آن را در دستهبندی "عاشقانهها و فانتزیهای" خود گنجاند.
خلاصهای از داستان یک جفت چشم آبی:
این کتاب مثلث عشقی یک زن جوان به نام الفرید سوان کورت و دو خواستگارش را با پیشینههای بسیار متفاوت توصیف میکند:
اولی استفن اسمیت یک مرد جوان جاهطلب است که از نظر اجتماعی در مرتبهی پایینی قرار دارد و الفرید را میستاید.
و دومی هنری نایت مرد محترم، تثبیت شده و مسنتری است که نماینده جامعه لندن است. اگرچه این دو با هم دوست هستند، اما نایت از رابطه اسمیت با الفراید آگاه نیست.
الفرید خود را گرفتار نبردی با قلب، ذهن و انتظارات اطرافیانش – والدینش و جامعه – می یابد. وقتی پدر الفرید که کشیش است متوجه می شود که مهمان و نامزد دخترش، دستیار معمار استفان اسمیت، پسر یک سنگ تراش و روستازاده است، بلافاصله به او دستور می دهد که آنجا را ترک کند. نایت که یکی از بستگان نامادری الفراید است، در پی ازدواج با الفراید است، اما در نهایت وقتی متوجه میشود که قبلاً از او خواستگاری شده است، منصرف میشود.
الفرید از سر ناامیدی با مرد سومی به نام لرد لوکسلیان ازدواج میکند و ...
بخشهایی از کتاب:
کشیش که برای پافشاری بر سخن خود، مشت بر لبهی تخت میکوفت، گفت: «شاید بر اساس دانستههای شما هیچ نسبتی وجود نداشته باشه. اما این را ببینید حضرت آقا. بفرمایید ملاحظه کنید، استفن فیتس موریس اسمیث، ساکن لندن، اما اصالتاً اهل ککس بری.
اینجا توی این کتاب، شجرهنامهی استفن موریس اسمیثها از ملک اربابی ککس بری دیده میشه. شما شاید فعلاً فقط یه خانوادهی متشکل از آدمهای متخصص و کاربلد باشید-من اصلاً وابداً آدم فضولی نیستم، اصلاً همچین سوالهایی نمیپرسم؛ راستش این چیزا تو وجود من نیست - اما عین روز روشن است که اصلونسب شما همین است! و آقای اسمیث، من بخاطر اصالت خانوادگیتون، نجیبزاده بودنتون، بهتون تبریک وتهنیت عرض میکنم، آقا؛ و تصدیق بفرمایید، اینطوریکه دنیا داره پیش میره، این رنگ اصیل خون شما خیلی مورد پسند خواهد بود.»
مرد جوان با لحن غمگینی که دور از فروتنی نبود، گفت: «ای کاش قادر بودید برای ویژگی قابل لمستر ومشهودتری به من تبریک بگید.»
«ای بابا! اون هم به وقتش. شما جوونید وجویای نام: کُلِ زندگیتون پیشِ روی شماست. خب حالا یه نظر به اینجا بندازید- ببینید که خاندان سوانکورت چقدر در ابهام و پیچیدگی تاریخ ریشه داره.» کتاب را ورق زد تا صفحهی مورد نظرش را پیش چشم بیاورد و ادامه داد: «ببینید، اینجا جفری دیده میشه، یکی از نیاکانم، کسیکه لقب بارونی را ازکف داد، چون دست از شوخیهای بیجاش برنداشت.
هِی، ما اینطوری هستیم دیگه، اما راستش این داستان سردراز داره. افسوس که من مرد بینوایی هستم، یه جنتلمن فلکزده، در حقیقت، اونهایی که من باید باهاشون دوست باشم، همدم من نمیشن، از اونهایی هم که مایل به دوستی با من هستن سرترم و اصلاً در حد رفاقت با من نیستن.»
یک جفت چشم آبی و رادیو:
رادیو بی بی سی 4 این کتاب را به صورت سریال ضبط کرد و جرمی آیرونز در نقش هری نایت بازی کرد.
ترجمههای فارسی از رمان «یک جفت چشم آبی»:
با 3 ترجمه به زبان فارسی موجود است:
- یک جفت چشم آبی با ترجمه ابراهیم یونسی از نشر نی.
- یک جفت چشم آبی با ترجمه فرشته خجندی از نشر آسیم.
- یک جفت چشم آبی با ترجمه صادق زمانی از نشر هنر پارینه.
کتابهای صوتی و الکترونیکی از یک جفت چشم آبی:
- مشخصات کتابهای صوتی این اثر:
- نام کتاب :یک جفت چشم آبی
- تعداد قطعه: 9
- مدت کتاب:192دقیقه
- نویسنده: توماس هاردی
- کارگردان: ژاله علو
- قالب: نمایشی
- دستهبندی: رمان و داستان
- ناشر:ایران صدا
- مشخصات کتابهای الکترونیکی این اثر:
- براساس نسخهی چاپی نشر هنرپارینه
تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران