loader-img
loader-img-2

سن عقل از سه‌گانه‌ی راه‌های آزادی نوشته ژان پل سارتر انتشارات چشمه

5 / -
like like
like like

معرّفی کتاب سن عقل:

- سال انتشار کتاب سن عقل:

سن عقل (به فرانسهL' ge de raison) رمانی از ژان پل سارتر است که در سال 1945 منتشر شد و اولین قسمت از سه گانه (Les Chemins de la liberté) راه آزادی است.

 

خلاصه‌ای از داستان سن عقل:

متیو استاد فلسفه است. معشوقه‌ی او، مارسل، باردار است. همه تلاش می‌کنند تا راه حل هایی برای سقط جنین با قیمت مناسب و در شرایط نسبتا خوب پیدا کنند. در واقع، علاوه بر دلایل نظری که ماتیو را به امتناع از نامزدی سوق می دهد، او از مارسل خسته شده است. علاوه بر این، او جذب ایویچ، خواهر یکی از شاگردان سابقش، بوریس، شده است. متیو در نهایت از لولا، معشوقه بوریس، برای هزینه سقط جنین پول می‌دزدد. دانیل، دوست همجنس‌گرای مارسل که می‌داند او می‌خواهد بچه را نگه دارد، به او پیشنهاد ازدواج می‌دهد. متیو شروع به حسادت به آنها می‌کند. او...

 

بخش‌هایی از کتاب:

لولا شاد به نظر می‌رسید و بوریس رو گرداند. خوشش نمی‌آمد وقتی لولا آن قیافه را داشت به او نگاه کند. مغموم شده بود. به نظر مرد مسخره می‌آمد ولی کاری نمی‌توانست کرد. هرکاری که از او انتظار می‌رفت، انجام می‌داد. به لولا وفادار بود. اغلب به او تلفن می‌کرد، هنگامی که زن از سوماترا باز می‌گشت هفته‌ای سه بار به دیدنش می‌رفت، و در آن شب‌ها در آپارتمان زن می‌خوابید. بقیه‌اش موضوع رفتار بود. سن هم مطرح بود. افراد مسن اوقاتشان تلخ می‌شود، و طوری رفتار می‌کنند که انگار جانشان در خطر است. یکبار، زمانیکه بوریس بچه بود، قاشق از دستش به زمین افتاد. وقتی به او گفتند قاشق را بردار، امتناع کرده و از جا در رفته بود. بعد پدرش، با لحنی شاهانه که هرگز فراموش نمی‌شد، گفته بود: «خوب، من برش می‌دارم.» بوریس قامت بلند پدر، و سر بی‌موی او را دیده بود که خم شده بود و صداهای گوناگونی به گوشش رسیده بود. تمام اینها توهین به مقدسات بود و تحمل‌ناپذیر، و او بغضش ترکیده بود. از آن پس بزرگترها را افراد بزرگ و ناتوان دیده بود. اگر خم می‌شدند، فکر می‌کرد در آستانه شکست‌اند؛ اگر می‌لغزیدند و می‌افتادند، حالتی که ایجاد می‌شد میل به خنده بود و انزجار توأم با ترس؛ و اگر در چشمان آنها اشک حلقه می‌زد، مثل لولا در آن لحظه، حیرت می‌کرد. اشک افراد بزرگتر یک فاجعه روحانی بود، مثل اشکهایی که خداوند بر شرارت بشر می‌ریزد. البته، از یک سوی دیگر، وی به لولا به خاطر احساساتی بودنش، احترام می‌گذارد. ماتیو برایش توضیح داده بود که هر انسانی باید عاطفه داشته باشد. و دکارت هم چنین گفته بود.
به دنبال تفکراتش، بلند، گفت: «دولارو عواطف مخصوص خودشو داره ولی این باعث نمیشه به چیزی اهمیت بده. اون آزاده.»
«از این نظر منم آزادم. من به هیچی جز تو اهمیت نمیدم.»
بوریس پاسخی نداد.
لولا پرسید: «من آزاد نیستم؟»
«موضوع فرق میکنه.»
توضیحش بسیار مشکل بود؛ لولا یک قربانی بود، هیچ شانسی نداشت، و بسیار متوسل به احساساتی می‌شد که برایش سودی در برنداشت. این از یک نظر بد نبود؛ در واقع خیلی هم خوب بود، در اصل؛ بوریس درباره این موضوع با ایویچ صحبت کرده بود، و هر دو توافق کرده بودند که چیز خوبی است. ولی راه انجام آن متفاوت است. اگر از آن برای از بین بردن کسی خواه بر اثر نومیدی و خواه به خاطر تأیید آزادی خود استفاده شود، کاملا بجاست ولی لولا با سهل‌انگاری آزمندانه‌ای به آن می‌پرداخت، وسیله‌ای بود برای آسودگی خاطرش. حتی از آن به وجد هم در نمی‌آمد.
حتی به وجد هم در نمی‌آمد.

 

دنباله داستان «سن عقل»:

سن عقل اولین قسمت از سه‌گانه راه آزادی است. «تعلیق» قسمت دوم آن و قسمت سوم«عذاب روح» است.

 

ترجمه‌های فارسی از رمان «سن عقل»:

با 3 ترجمه به زبان فارسی موجود است:

  1. سن عقل با ترجمه حسین سلیمانی‌نژاد از نشر چشمه.
  2. سن عقل با ترجمه محمود جزایری از نشر جامی (مصدق).
  3. سن عقل با ترجمه منوچهر کیا از نشر سمیر.

 

کتاب‌های صوتی و الکترونیکی از سن عقل:

مشخصات کتاب‌های الکترونیکی این اثر:

  1. براساس نسخه‌ی چاپی نشر چشمه.
  2. براساس نسخه‌ی چاپی نشر جامی.

 

 

تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی