loader-img
loader-img-2

مرگ در پاییز نمایش نامه نوشته اکبر رادی انتشارات قطره

5 / -
like like
like like
می دونم گل... من تورو خیلی اذیت کردم. این همه سال، تو مثه یه مرغ کرچ منو زیرتر و بالت گرفتی با بود و نبود من ساختی و پام نشستی ولی من خیلی پسرایت کم گذاشتم. پسته پوسته پیازم واست نخریدم، به دفهم نبودمت زیارت وقتی می اومدی خونه من، یادت می آد ؟ خیلی سرزنده بودی. گیساتو بافته بودی تا کمرت. پاها سینه ریز اشرفی
گردنت بود وبه گلبهارم سرت، چقد شاداب بودی اگل، چقد نشاط داشتیم، اما من تو رو از ریشه زدم پژمردیت کردم-گلا تو چقد تواین کوسه زجر کشیائی چقد! اون شبای گدا بهار یادته ؟ شبایی که برنج مون ته کشیده بود و من نو آبادی روی سقال نداشتم، شمایی که گشته سرمی داشتی و تو چشمای من نگاه نمی کرد، که مبادا خجالت بکشم. اون شبی که آدمای کسانی ریختن خونه مون و میخواستن این جا رواتش بژین، یادته؟ وقتی پریدم تو دیدم چسپیادتی به دیوار و جیغ می کشی

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "مرگ در پاییز نمایش نامه" می نویسد