loader-img
loader-img-2

چیزی به فردا نمانده است نوشته امیرحسین چهل تن انتشارات نگاه

5 / -
like like
like like
آن وقت ها پدرش می گفت: «کتاب زندگی همه آدم ها را یک جور نوشته اند؛ این فقط شیوه ی خواندن است که فرق می کند.» و حالا گلبانو نشسته بود و ورق می زد، همه ی این سالها کتاب را ورق زده بود؛ سفیدی یک دست صفحات چشمش را خسته می کرد. اما آدمی مثل پدرش وقتی این همه بچه پس بیندازد. وقتی همه ی جمعه ها باغچه « آب متکا به خانوم ببرد و از این کارش تا مردن هم دست بر ندارد، وقتی همه ی تابستان را در ییلاقی «آب مقصود بیگ» با یک دور تسبیح رفیق پای منقل باشد، بعید نیست توی کتابش یک قطار قصه نوشته باشند.

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "چیزی به فردا نمانده است" می نویسد