loader-img
loader-img-2

سال بازگشت نوشته احمد دهقان انتشارات نیستان

5 / -
like like
like like
می: وبم صبحانه می خوریم و برمی گردیم بالا توی اتاقمان زری می نشیند بشند ارایش از توی آینه نگاه می کنم چشمت به من می افتد و یکدفعه با هر دو دست صورتش را می پوشاند و می خندد، می بوست - جیة ابن جوزی نگاهی می کی
باز هم نگاهش می کنم. مداد چشم به لتته زل میزند بدادم. بعد می خندد و دستش را تو هوا پرت می کند حلقم و می گوید - تو را خدا نادر این جوری نگاهم نکن خجالت می کشما میخندم و خودم را ول میکنم روی تخت می گوید؛ - تلویزیون را روش کن، برنامه کودک دارد دوتابز عالمها تا این را می شنوند، می پیجند به ام برمی خیزم و دکمه تلویزیون را می چرخانیم موش و گربه دنبال هم می دونت

ثبت دیدگاه

دیدگاه کاربران

اولین کسی باشید که دیدگاهی برای "سال بازگشت" می نویسد