معرّفی کتاب در جست و جوی زمان از دست رفته:
- سال انتشار کتاب در جست و جوی زمان از دست رفته:
در جست و جوی زمان از دست رفته (به فرانسه À la recherche du temps perdu) رمانی در هفت جلد از نویسنده فرانسوی مارسل پروست است که در سالهای 1913-1927 منتشر شد. این برجستهترین اثر اوست که هم به دلیل طولانی بودن و هم به خاطر مضمون حافظه ناخودآگاه آن شناخته میشود .
این رمان در سال 1909 شکل گرفت. پروست به کار روی آن ادامه داد تا اینکه آخرین بیماری او در پاییز 1922 او را مجبور کرد از نوشتن دست بردارد. پروست این ساختار را در اوایل تأسیس کرد، اما حتی پس از پایان جلدهای اولیه، او به افزودن مطالب جدید ادامه داد و جلدها را یکی پس از دیگری برای انتشار ویرایش کرد. سه جلد آخر از هفت جلد فقط به صورت پیش نویس در هنگام مرگ نویسنده وجود داشتند. انتشار این قسمت ها توسط برادرش رابرت نظارت میشد.
پروست هزینه انتشار جلد اول را پس از رد آن، شخصا پرداخت کرد.
این رمان تأثیر زیادی بر ادبیات قرن بیستم داشت.
خلاصهای از داستان در جست و جوی زمان از دست رفته:
در جستجوی زمان از دست رفته خاطرات راوی از دوران کودکی و تجربیات بزرگسالی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در مرتبهی بالای جامعه فرانسه دنبال می کند ، در حالی که در مورد از دست دادن زمان، کمبود معنا و عشق در جهان تأمل و پژوهش می کند.این راوی آشکارا خود نویسنده است.
این کتاب هفت جلد است و هر جلد نامی جداگانه نیز دارد که عبارتنداز:
- جلد اول رمان: طرف خانه سوان
- جلد دوم رمان: در سایه دوشیزگان شکوفا
- جلد سوم رمان: طرف گرمانت
- جلد چهارم رمان: سدوم و عموره
- جلد پنجم رمان: اسیر
- جلد ششم رمان: گریخته
- جلد هفتم رمان: زمان بازیافته
جلد اول رمان: طرف خانه سوان
جلد اول شامل سه بخش است: کومبره،عشق سوان،نام جاها
قسمت سوم دو بخش است که بخش دوم آن در شروع جلد دوم رمان آمده است.
راوی دراین جلد به روایت رابطه میان خود و مادرش میپردازد کومبره روستای زادگاه راوی است و سپس شخصیت آقای سوان وارد میشود، روایت عشق سوان را راوی برعهده ندارد چرا که در آن موقع بسیار کودک بوده است، زنی که آقای سوان عاشقش شده یک زن بدنام است. شخصیت آقای سوان در این کتاب بسیار مهم است چرا که بعدها دختر او نیز وارد داستان خواهد شد.آقای سوان یک دوست قدیمی خانوادگی است که برای دیدار از خانواده راوی وارد داستان میشود.
جلد دوم رمان: در سایه دوشیزگان شکوفا در سال 1918 منتشر شد
در جلد اول، در کنار راوی با محیط زندگی و جهانبینیاش آشنا شدیم، در جلد دوم راوی پا به بلوغ گذاسته است و درک ما از جهانی که راوی در موردش روایت میکند کامل است، ابعاد مختلف ضمیر انسان را، چه از لحاظ فردی و چه از لحاظ اجتماعی، شناخته و با آنچه راوی «نوعی آفرینش تازه جهان» مینامد آشنا شدهایم وحال شاهد جاودان ساختن زمان در حال گذر توسط راوی هستیم جلد دوم از انتهای جلد اول شروع میشود از قسمت دوم نام جاها، این بار آقای دونورپوا وارد داستان میشود باخبرهایی از سرانجام عشقی آقای سوان، کتاب در اینجا کم کم وارد حیطههای هنر میشود؛موسیقی، تئاتر، نقاشی.
با شخصیت الستیر که مهمترین شخصیت جلد دوم است آشنا میشویم که نسبت به جلد اول بسیار متحول و دگرگون شده است. در مقدمهای که برنار رافالی بر این جلد نوشته است در مورد این جلد چنین میخوانیم که: مضمون واقعی دوشیزگان شکوفا مارسلِ تماشاگر است، تماشاگر تئاتر، تماشاگر الستیر نقاش، تماشاگر برگوت نویسنده. اما این تماشاگر بهوش و کنجکاو، که این دیدارهایش را با دقت بسیار و با کوچکترین جزئیات، و به واسطه پهنههای گسترده زمانِ معلق تعریف میکند، هنوز نمیداند که این موجودات سترگی که تخیلش به آنها عظمت میدهد چیزی جز چهره خود او، یا آنچه او در آینده خواهد شد، نیستند.
جلد سوم رمان: طرف گرمانت در سالهای 1920 تا 1922 منتشر شد.
مضمون جلد سوم ، رابطهی راوی با دنیای اشراف است، راوی که خود از خانوادهای اشرافی است ابتدا شیفته این دنیای اشرافی است و در آن را ستوده و در مورد آن و شخصیتهای اشرافی رویاپردازی میکند تا زمانی که به درک مایوسکنندهای از ابتذال و جهل یأس آور و پوچی زندگی تهی از معنا زندگی اشرافی پی میبرد.
در سوم خواننده با ماجرای دریفوس روبرو میشود که تا پایان داستان همراه خواننده است، دریفوس، افسر فرانسوی کلیمی در وزارت جنگ فرانسه مشغول به کار بود و براساس یک شباهت ساده خط، متهم به جاسوسی برای آلمان شد و پس از دستگیری و محاکمه به جزیرهای تبعید شد. در ادامه راوی از پاریس به دیدن مادربزرگش میرود و از دیدن مادربزرگ که به پیرزنی تبدیل شده است، شگفتزده میشود. راوی گذر زمان را روی خودش از یاد برده است که اکنون بالغ شده است و با دیدن مادربزرگ آن را حس میکند و خواننده ناخودآگاه به یاد اسم این رمان میافتد.
جلد چهارم رمان: سدوم و عموره در سالهای 1920 تا 1922 منتشر شد.
جلد چهارم گزارش یکی از مهمترین مراحل سفر راوی به رستگاری و جاودانگی است. در جلدهای اول تا سوم، راوی به شناخت خودش و جهان پیرامون رسید و اکنون به جای بسیار مهمی رسیده است: شناخت بدی برای رسیدن به نیکی و پاکی به امید و خلاقیت. راوی پروست مانند سالک کمدی الهی دانته، در صعود به بلندیهای ملکوتی اول باید از ورطههای دوزخی دیدن کند.
شهر سدوم و شهر عموره دو شهر باستانی فلسطینی که بر اساس کتاب تورات، به عنوان مرکز فساد شهره بودند. دانته نیز در کتاب دوزخ – جلد اول کمدی الهی – از این شهر نام میبرد.
شهر سدوم محل قوم لوط بود که دچار عذاب الهی شدند.
راوی در این جلد با انحراف جنسی بارون دوشارلوس برادر دوگرانت،روبرو میشود و در این جلد به موضوع جنسیت میپردازد.
راوی که در جلد قبل از اشرافیت و دنیای آنها دلزده و مایوس شده است،اکنون به کلی از آنها ناامید شده است و حتی نمیداند و درک نمیکند چرا میخواسته وارد این طبقه شود.
جلد پنجم رمان: اسیر در سال 1923 منتشر شد.
در جلد پنجم سفر راوی در دو جهان درونی و بیرونی، و در جستجوی زمان از دست رفته ادامه دارد. محوریت جلد پنجم بر حول شخصیت آلبرتین میچرخد که نمادی، از زندگی و مرگ، است، اسیری که اگر چه تقدیرش ماندن خانهی راوی است و به آن تن داده چون زمان گریزان و دستنیافتنی است.
مادر راوی که برای مدتی به روستای زادگاه آنها کومبره برگشته است این فرصت را به راوی داده تا آلبرتین عزیزش را برای همنشینی به خانه دعوت کرده است و سراسر رمان به حرفها و صحبتهای این دو میگذرد به جزئیات عشق،مشکلاتش،ریزهکاریهایش،تب و تابش.
جلد ششم رمان: گریخته
جمله اول جلدششم این است: «آلبرتین خانم رفتند!»
در جلد قبلی ماجرای عاشقانه راوی با آلبرتین را دنبال کردیم دیدیم که او اگر چه دوست داشت در کنار راوی زندگی کند اما احساس اسارت و زندانی بودن داشت، این جلد چنان که از نامش پیداست شرح رفتن او از خانه راوی است، از زندانی که احساس میکرد درآن گرفتار شده است گریخت!
راوی میخواهد هرطور که شده او را برگرداند که به خبر میدهند آلبرتین از روی اسب افتاده و جان داده است!
مارسل پروست درباره این جلد گفته است: «به گمانم بهترین صفحاتی که نوشتهام.»
جلد هفتم رمان: زمان بازیافته
جلد هفتم و جلد آخر این رمان عظیم جایی است که نویسنده تمام شخصیتها را جمع میکند تا تکلیف آنها را مشخص کند. با جنگ جهانی اول روبرو میشویم . راوی در آخرین جلد کلید بازیافتن زمان از دست رفته را در دستان خواننده و ما میگذارد؛ادبیات
داریوش شایگان در کتاب فانوس جادویی زمان درباره این موضوع مینویسد: زمان بازیافته، کلید دروازه عالم ناخودآگاه، آخرین گام طی طریق و منزل نهایی مسیر تلمذ، و سرآغاز وصول به مقصود و بازیافتن حقیقت است؛ تحقق وعدهای است که پروست از مدتها پیش، از زمان انتشار نخستین مجلد جستجو به خوانندگان سردرگمش داده بود و یقین داشت طرح دقیق رمان با این کتاب آشکار خواهد شد
بخشهایی از کتاب:
میشود زندگی را مبتذل بدانیم هرچند که گاهی بسیار زیبا به نظر رسیده باشد، چرا که دربارهاش بر اساس چیزی کاملا متفاوت با خودش، بر اساس تصویرهایی که هیچ چیز از زندگی در آنها نمانده قضاوت میکنیم و در نتیجه بیارزشش میدانیم.
تنها زندگیِ براستی زیسته، ادبیات است.
غریزه میگوید که چه باید بکنی و هوش بهانه به دستت میدهد که نکنی. اما در هنر بهانهای در کار نیست، نیت و اراده به حساب نمیآید و هنرمند باید در هر آن گوش به فرمان غریزه خود داشته باشد، و از همین روست که هنر واقعیترین چیز، جدیترین مدرسه زندگی، روز جزای واقعی است.
درونمایه رمان در جست و جوی زمان از دست رفته:
تمرکز بر رابطه بین تجربه، حافظه و نوشتار و بیتأکید کردن ریشهای طرح بیرونی، به عناصر اصلی رمان مدرن تبدیل شده است، اما در سال 1913 این موارد تقریباً نامشخص بود.
بنابراین رمان اصل تناوب را تجسم و آشکار میکند: زندگی به معنای درک جنبه های مختلف و اغلب متضاد واقعیت است. پرترهنگار جامعهای در حال انقضا، هنرمند خاطرهپردازی رمانتیک، راوی «من» لایهبندی شده، کلاسیکگرای ساختار رسمی،همه اینها را باید در پروست یافت.
- حافظه:
نقش حافظه محوری در رمان است که با اپیزود معروف مادلین در بخش اول رمان معرفی شد و در جلد آخر، زمان بازیافته، فلاش بک مشابه آنچه توسط مادلین ایجاد می شود، آغاز حل داستان است. در طول اثر، بسیاری از موارد مشابه از حافظه غیرارادی، که توسط تجربیات حسی مانند مناظر، صداها و بوها ایجاد میشوند، خاطرات مهمی را برای راوی تداعی میکنند و گاهی توجه را به قسمت قبلی رمان برمیگردانند.
ژیل دلوز معتقد بود که تمرکز پروست خاطره و گذشته نیست، بلکه یاد گرفتن راوی در استفاده از «نشانهها» برای درک و انتقال واقعیت نهایی است و در نتیجه تبدیل به یک هنرمند میشود. در حالی که پروست به تلخی از تجربه از دست دادن و طرد شدن - از دست دادن عزیزان، از دست دادن محبت، دوستی و شادی معصومانه که در رمان از طریق حسادت مکرر، خیانت و مرگ عزیزان به نمایش درآمده است ، آگاه بود پاسخ او ، این بود که اثر هنری میتواند گمشدهها را بازپس گیرد و بنابراین حداقل در ذهن ما آن را از نابودی نجات دهد. هنر بر قدرت ویرانگر زمان پیروز می شود. این عنصر اندیشه هنری او به وضوح از افلاطونیسم رمانتیک به ارث رسیده است ، اما پروست در توصیف حسادت، میل و شک به خود، از آن با شدتی جدید عبور می کند.
- اضطراب جدایی:
اضطراب جدای و از دست دادن عزیزانش راوی را به یک فرد کنترلگر تبدیل مکند ، دقیقاً مانند کنترلگری عمه ناتوانش لئونی و همه عاشقان در کل کتاب ، که از همان روش های استبداد صغیر برای کنترل و تصاحب عزیزان خود استفاده می کنند.
- طبیعت هنر:
ماهیت هنر یک موتیف در رمان است و اغلب به طور طولانی مورد بررسی قرار می گیرد. پروست نظریهای در مورد هنر ارائه میکند که در آن همه ما قادر به تولید هنر هستیم، منظور این است که تجربیات زندگی را بگیریم و آنها را به گونهای دگرگون کنیم که درک و پختگی را نشان دهد. نوشتن، نقاشی، و موسیقی نیز به طور طولانی مورد بحث قرار می گیرد.
- همجنس گرایی:
سؤالات مربوط به همجنس گرایی در سراسر رمان، ظاهر می شود. اولین ورود این مضمون به دختر معلم پیانو و آهنگساز وینتیو در مقابل پرتره پدرش که اخیراً درگذشته است مربوط میشود.
برجستهترین همجنسباز مرد رمان، خیاط او است. منتقدان اغلب مشاهده کردهاند که در حالی که شخصیت راوی به ظاهر دگرجنسگرا است، اما راوی نسبت به همجنس گرایی مردانه آگاه است. این استراتژی پروست را قادر میسازد تا مضامین مرتبط با همجنسگرایی مردانه را دنبال کند. . از سوی دیگر، لزبینیسم، سوان و راوی را شکنجه می دهد، زیرا دنیایی غیرقابل دسترس را ارائه می دهد. در حالی که میل همجنس گرایی مرد تا آنجا که تمایلات جنسی مردانه را در بر می گیرد قابل تشخیص است، تلاش های لزبین اودت و آلبرتین نماینده سوان و راوی است.
افتخارات «در جست و جوی زمان از دست رفته»:
جایزه ادبی گنکور برای جلد دوم رمان– کتاب در سایه دوشیزگان شکوفا.
آنچه دیگران در مورد رمان در جست و جوی زمان از دست رفته گفتهاند:
در صدمین سالگرد انتشار جلد اول رمان فرانسوی، ادموند وایت نویسنده آمریکایی در جستجوی زمان از دست رفته را "محترم ترین رمان قرن بیستم" خواند.
در جست و جوی زمان از دست رفته و سینما:
- کوارتت Basileus (Quartetto Basileus)، فیلمی از فابیو کارپی محصول 1982 ، از بخشهایی از سدوم و گومورا و زمان بازیافته استفاده میکند.
- سوان عاشق (Un Amour de Swann)، فیلمی محصول 1984 توسط فولکر شلوندورف با بازی جرمی آیرونز و اورنلا موتی.
- زمان بازیافته (Le Temps Retrouvé)، فیلمی محصول سال 1999 توسط رائول رویز با بازی کاترین دنوو، امانوئل بیارت و جان مالکوویچ .
- اسیر فیلمی محصول 2000 شانتال آکرمن.
در جست و جوی زمان از دست رفته و تئاتر:
- نمایشنامه رادیویی اقتباس شده از رمان توسط مایکل باکول ، به کارگردانی ند شایله، با حضور پینتر به عنوان راوی، پخش شده از رادیو بی بی سی 3 در 11 مه 1997.
- در جستجوی زمان از دست رفته توسط مایکل بات برای سریال کلاسیک که در رادیو بیبیسی 4 بین 6 فوریه 2005 تا 13 مارس 2005 دراماتیزه شد. با بازی جیمز ویلبی ، کل داستان را در شش قسمت خلاصه کرد. اگرچه به طور قابل توجهی کوتاه شد، اما بازخوردهای عالی دریافت کرد.
- در جستجوی زمان از دست رفته ، نمایشنامهسازی تیمبرلیک ورتنبیکر و پخش از رادیو بیبیسی 4 در سال 2019 و درک ژاکوبی به عنوان راوی.
در جست و جوی زمان از دست رفته و تلویزیون:
À la recherche du temps perdu (2011) اثر Nina Companéez ، یک فیلم تلویزیونی فرانسوی چهار ساعته و دو قسمتی که هر هفت جلد را در بر می گیرد.
در جست و جوی زمان از دست رفته و تئاتر:
- Proust ou les intermittences du coeur , باله ای از رولاند پتی . اولین بار در اپرای مونت کارلو در سال 1974 توسط باله ملی مارسی.
- اتلاف وقت اثر فیلیپ پروس و رابرت دیوید مک دونالد . اقتباسی 4 ساعته با بازیگران بزرگ. کارگردان توسط فیلیپ پروس در تئاتر شهروندی گلاسکو در سال 1980
- یادآوری چیزهای گذشته ، نوشته هارولد پینتر و دی ترویس ، بر اساس فیلمنامه پروست پینتر . کارگردان توسط ترویس در تئاتر ملی سلطنتی در سال 2000.
- یازده اتاق پروست به اقتباس و کارگردانی مری زیمرمن. مجموعه ای از 11 تصویر از فیلم در جستجوی زمان از دست رفته، که در یک کارخانه متروکه در شیکاگو به نمایش درآمد.
- زندگی من با آلبرتین ، یک موزیکال در خارج از برادوی محصول 2003با کتابی از ریچارد نلسون ، موسیقی ریکی یان گوردون .
- Du côté de chez Proust ، یک اجرای انفرادی در سال 2005 با اقتباس و بازی توسط Jacques Sereys، به کارگردانی Jean-Luc Tardie، که مجدداً در سال 2012 اجرا شد.
- Le Côté de Guermantes به اقتباس و کارگردانی کریستوف اونوره که در سال 2020 درتئاتر Marigny Comedie-Française اجرا شد.
ترجمههای فارسی از رمان «در جست و جوی زمان از دست رفته»:
با ترجمه مهدی سحابی از نشر مرکز.
تهیه و تنظیم:
واحد محتوا ویستور
عسل ریحانی
ثبت دیدگاه
دیدگاه کاربران